داستانهای خودافشایی تعامل شنوندگان را افزایش می دهد

خود افشایی

اصل نورومارکتینگ:
خودافشایی در یک داستان فعالیت مشابه مغزی بیشتری را در بین شرکت کنندگان تحریک می کند ، این امر مربوط به تعامل و دوست داشتن بیشتر است.

کاربرد:
در زمین فروش بعدی یا تبلیغات خود ، در مورد یک واقعه زندگی شخصی و سابقه خود صحبت کنید تا مخاطبان بیشتر درگیر شوند. این رابطه مستقیم با فروش دارد!

برای من ، شخصاً ، وقتی صبح رادیو گوش می دهم و مجری برنامه یک داستان شخصی را تعریف می کند ، خودم را غرق در گوش دادن میبینم و احساس همدلی می کنم. با این حال ، لحظه ای که آنها در مورد اخبار روزانه صحبت می کنند سعی میکنم به کارهای دیگرم رسیدگی کنم.

همین امر برای میادین فروش که در آن فروشنده قبل از ورود به مطالب با بیان کمی از زندگی شخصی و سوابق خود شروع می شود ، صادق است.

به اشتراک گذاشتن تجربیات شخصی احساس صمیمیت را برمی انگیزاند

گفتن یک داستان شخصی مفهوم مهمی در روانشناسی اجتماعی به نام خودافشایی است. این موضوع با افزایش علاقه به راوی و در روابط صمیمی که انتظار می رود متقابل باشد ، ضروری است. این از نظریه معروف چالدینی ناشی می شود که با اصل متقابل خود بیان می دارد که مردم احساس می کنند موظفند لطفی را که به آنها داده شده است پس دهند. بنابراین صمیمی بودن باعث می شود فرد مقابل مستعد پاسخ متقابل این باز باشد ، که به طور خودکار قابلیت دوست داشته شدن را ایجاد می کند.

من مطمئن هستم که شما به عنوان بازاریاب از قبل می دانید که داستان های شخصی مانند بررسی تجربه محصول و سایر اظهارات اثبات اجتماعی محرک های خوبی برای توجه و علاقه مشتری است. اما چگونه اینها در مغز شباهت دارند؟

مبانی عصبی ارتباط موفق

در حالی که مفهوم خودافشایی در روانشناسی اجتماعی به خوبی شناخته شده است ، اما اساس عصبی هنوز کشف نشده است. مطالعه اخیر توسط Grall و همکاران (2021) دقیقاً این رابطه را بررسی کرد. آنها شرکت کنندگان را وادار کردند که در fMRI دراز بکشند و به چهار داستان شخصی گوش دهند که در آن راوی گفت که چگونه برخی وقایع زندگی منجر به یک باور خاص می شود: به عنوان مثال یکی از مواردی که برادر معلول راوی اولین اجرای خانگی خود را در بیس بال انجام داد.

این مطالعه نشان داد که اقدامی به نام همزمانی عصبی در حین روایت های خود افشاگری مهم است. همزمانی عصبی نشان دهنده میزان احساسات مشابه شنوندگان در طول داستان است: وقتی روایت قوی است ، شنوندگان درگیر می شوند و در نتیجه فعالیت مغزی مشابه تری را تجربه می کنند. ما قبلاً مثالهایی را در مقاله قبلی خود نشان دادیم ، جایی که همزمانی عصبی مربوط به ارتباط موفقیت آمیز ، تعامل ، تعامل مصرف کننده و فروش بود.

خود افشاگری مغز را همزمان می کند

مشخص شد که داستانهای خودافشایی همزمان با روایتهای غیر شخصی باعث افزایش همزمان سازی عصبی می شوند. این بدان معناست که روایت های شخصی به شکلی مشابه در مغز شرکت کنندگان منعکس شده و در نتیجه جذاب تر و دوست داشتنی تر می شوند.

مفهوم آن فراتر از روایت های شخصی است. در موسیقی نیز دیده می شود. مطالعات قبلی توسط Unravel Research نشان داد که این معیار عصبی از تعامل می تواند محبوبیت گسترده موسیقی در Spotify را پیش بینی کند. بنابراین ، روایت شخصی نه تنها درگیر کردن احساسی شنوندگان بهتر است ، بلکه ممکن است به محبوبیت و فروش در بین شنوندگان نیز گسترش یابد!

اما دقیقاً چه مناطقی از مغز در این مواجهه “هماهنگ تر” هستند؟ البته ، مناطق شنوایی مربوط به گوش دادن در همه شرکت کنندگان مشابه بود. علاوه بر این ، مناطق مغزی که بین شرایط متفاوت بودند ، به تفکر خود ارجاعی ، پردازش برجستگی ، فرایندهای اجتماعی و انگیزشی و بازیابی حافظه مربوط بودند.

این نشان می دهد که روایت های شخصی در جلب توجه مهارت دارند ، درک مطلب را تسهیل می کنند و باعث درگیری و واکنشهای احساسی بیشتری می شوند.

موضوع را کمی شخصی کنیم

بنابراین ، با این اطلاعات چه کاری می توانید انجام دهید؟ خود افشاگری می تواند در طیف گسترده ای از برنامه ها محصور شود. به عنوان مثال ، استفاده از یک داستان شخصی تر در زمینه فروش شما می تواند علاقه و صمیمیت بیشتری ایجاد کند و در نتیجه نیاز به واکنش متقابل با شنونده داشته باشد. به عنوان مثال ، زمان بیشتری را برای معرفی خود اختصاص دهید ، یا در مورد یک رویداد شخصی صحبت کنید که در آن اعتقاد شما به محصول / خدمتی که می فروشید ایجاد شد.

به همین ترتیب ، یک داستان شخصی در تبلیغات می تواند در پادکست ها ، وبلاگ ها ، تبلیغات و به ویژه رسانه های اجتماعی گنجانده شود. به عنوان مثال ، شناخته شده است که سرگرمی همچنین به شباهت نظراتی که افراد هنگام پخش مستقیم در شبکه های اجتماعی ارسال می کنند ، مرتبط است. پخش جریانی مستقیم برای استفاده از داستان سرایی شخصی بسیار کاربردی است.

و از دیدگاه یک محقق بازاریابی عصبی ، این یافته شواهد جدیدی را ارائه می دهد که نشان می دهد شباهت فعالیت مغز بین پاسخ دهندگان نشان دهنده تعامل است. این امر ارزش همزمانی عصبی را به عنوان سنگ بنایی در اندازه گیری ارتباط موفق تقویت می کند ، در نتیجه اثربخشی آن را ارزیابی می کند تا تأثیر پیام های شما بر روی مصرف کننده را با استفاده از تکنیک های بازاریابی عصبی ارزیابی کند.

نکات نوروئی:

  • خودافشایی در یک روایت همزمان سازی عصبی را در بین شنوندگان افزایش می دهد ، به این معنی که آنها بیشتر با روایت سر و کار دارند.
  • این معیار همچنین به فروش مرتبط است و بنابراین به اشتراک گذاشتن یک داستان شخصی بسیار کارآمد است.
  • در بخشهای فروش یا تبلیغات یا اساساً هرگونه ارتباطات ، خود افشایی در جذب مخاطب شما بسیار موثر است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.