چگونه اقدامات،واکنشها و ذهنیت شما منجر به موفقیت میشود؟

فقط سه چیز در زندگی وجود دارد که می توانید کنترل کنید: اعمال ، واکنش ها و طرز فکر شما. این واقعیت می تواند به ما در پردازش بی پروایی و حتی نقاط امنی که زندگی اغلب ما را تحت شعاع خود قرار داده است کمک کند. همچنین این اولین گام در زمینه سازی یک عمر موفقیت است ، که ترس از شکست آن را ندارد.

این رویکرد به زندگی هم قدرت و هم صلح را ارائه می دهد. این چگونگی گذران وقت شما – ارزشمندترین دارایی شما – تعیین می شود. مراحل بعدی و برنامه ریزی شما وضوح شما را فراهم می کند.

من همچنین این کار را در جلسات مربیگری یک به یک و بسیاری از کلاسهایی که تسهیل می کنم تدریس می کنم. دیدن اینکه این چگونه افراد مختلف میتوانند از این رویکرد برای رسیدن به موفقیت استفاده کنند جالب است.

یکی از راه های مورد علاقه من برای معرفی قدرت این فلسفه و همچنین قدرت ذهن انسان ، استفاده از یک قیاس ساده در مورد یک ترن هوایی است.

چشم انداز شما انتخابی است که شما انجام می دهید

تصور کنید که دو نفر روی ترن هوایی حضور دارند. ترن در حال شلیک در مسیر است و در آستانه ورود به یک قسمت ویژه از این مسیر است.

همه ما بارها این صحنه را به عینه دیده ایم که شخصی که در ترن هوایی حضور دارد(فرض کنیم شخص سمت چپ)از ترس و وحشتی که تمام وجودش را فرا گرفته سعی در گرفتن میله های ترن را دارد.این حجم از ترس و وحشت باعث میشود این فرد حتی برای ندیدن چیزی که تا چند لحظه پیش هیجان دیدنش را داشت چشمان خود را ببندد.

حال در سمت دیگر فردی که در قسمت راست سوار شده است حتی دستهای خود را در هوا رها کرده و از هجوم آدرنالین لذت میبرد.برای آن چه که در مسیرش قرار گرفته بی تابی کرده و در لحظه زندگی میکند.نمیخواهد حتی یک لحظه از این هیجان را از دست بدهد و بی توجه و فارغ از دنیا مشغول لذت بردن از این تجربه است.

این تفاوت در چشم انداز چگونه ممکن است؟

چگونه دو انسان در سناریوی دقیقاً یکسان می توانند واکنش های بسیار متفاوت داشته باشند؟ برای پاسخ به این ، بیایید با بررسی چهار چیز مشترک آنها شروع کنیم.

اول ، هر دو سوار شدن روی ترن را انتخاب کردند. هیچ کس آنها را مجبور نکرد ، و در نهایت ، این انتخاب خود آنها بود.

کوچینگ شبکه فروش چگونه با تمرکز روی فرایند منجر به نتایج بهتری میشود؟در این مقاله بخوانید

دوم ، هر دو شانس موفقیت (بقا) یکسانی دارند. به علاوه ، آنها آماری را در کنار خود دارند. در حقیقت ، در حالی که آنها منتظر سوار شدن بودند ، احتمالاً صدها تجربه موفق را دیده اند.

سوم ، هر دو شانس شکست یکسانی دارند. زنده ماندن یا جراحت. احتمالاً به راحتی می توان گفت که اگر هر یک از مسافرین قبلی با برانکارد خارج می شدند ، دیگر سوار نمی شدند.

سرانجام ، هیچ یک از آنها عمل هدایت را انجام نمیدهند. برای مدت کوتاهی کنترل در دست آنها نیست.

این شرایط بسیار شبیه شرایطی است که در زندگی روزمره با آن روبرو هستیم.

انتخاب پذیرش بیش از ترس

با وجود این شباهت ها ، واکنش بین دو فرد نمی تواند متفاوت باشد. و ، این تفاوت در چیست؟ طرز فکر آنها روشی که آنها تصمیم می گیرند وضعیت خود را تفسیر کنند و متعاقباً نحوه عکس العمل آنها را.

فرد چپ انتخاب می کند که احساسات برهم زننده خود را بپذیرد و اجازه دهد احساسات آن چنان شدیداً تسخیر شوند که احساس ناامیدی و وحشت کنند. فرد سمت راست از شرایط استقبال کرده و با چشمانی کاملاً باز ، این تجربه را می پذیرد ، لذت می برد و از آن بهره می برد.

غلبه بر ترس اولین قدم در سفر به موفقیت است

برخی از افراد به راحتی از ترن هوایی می ترسند. من درک میکنم. اما ، تاریخ پر است از افراد – افراد معمولی- که بر ترس های ناتوان کننده غلبه کرده اند. آنها چیزهایی را که آنها را فلج کرده است ، تسخیر کرده اند و این سفر همیشه با ذهنیت آنها آغاز می شود – تصمیم برای انجام کاری در مورد آن. سپس ، اقدامات و عکس العمل های آنها نیز از این الگو پیروی می کند.

بنابراین ، سوال من از شما این است: آیا ترجیح می دهید شانس موفقیت یا خوشبختی خود را به دلیل ترس محدود کنید یا از بسیاری از چالش ها و ماجراهای بزرگ زندگی نهایت استفاده را ببرید؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.