تعیین حد و مرزها در ارتباطات شخصی

تعیین حد و مرزها در ارتباطات همیشه کار ساده ای نیست. این فرآیند -یعنی اعلام نیازها و محدودیت های خود به دیگری- اغلب استرس آور است. به خصوص، برای افرادی که به این کار عادت ندارند. وقتی نقاط مرزی مشخصی در ارتباطات خود با فردی وجود داشته باشد، تغییر مرزها با این دسته افراد گاهی اوقات باعث ایجاد مشکل و دلخوری می شود، و افراد (مانند کودکان) اغلب سعی می کنند مرزهای دیگری را امتحان کنند. همه این فرآیندها می توانند پر از استرس باشند. با این حال، نتیجه نهایی ارزش انجام آن را دارد.

روابطی که شامل احترام متقابل بیشتری هستند، نیازهای طرفین را برآورده می کنند، و استرس بسیار کمتری را برای همه ایجاد می کنند.

 گام اول در تنظیم مرزها شناختن مرزهای شخصی خودتان است. با افرادی که به شما نزدیک می شوند، و برخی از آزادی های شما را سلب می کنند، چقدر احساس راحتی می کنید؟ اغلب اوقات سر نخ اصلی زمانی به دست می آید که کسی حد و مرزهای شما را نقض می کند.

از آنجا که افراد مختلف مرزهای مختلفی دارند، ممکن است چیزی که دیگران را آزار می دهد، شما را آزار ندهد و بالعکس. بنابراین، برقراری ارتباط با دیگران در جایی که سطح راحتی شما (و میزان ناراحتی) در آن قرار دارد، مهم است، تا افراد با مرزهای مختلف مرزهای شما را نقض نکنند. موارد زیر دستورالعملهای کلی برای کمک به شما برای آگاهی بیشتر از مرزهای شخصی تان ارائه شده اند، و می توانید در تعیین حد و مرزها در ارتباطات خود از آنها استفاده کنید.

علائمی که نشان می دهند لازم است بر روی مرزهای خود کار کنید

حد و مرز
Pexels/Boundaries
  • شما نسبت به افرادی که بیش از حد از شما سوال می کنند، احساس خشنودی نمی کنید. و به نظر می رسد چنین چیزی اغلب برای شما اتفاق می افتد.
  • شما در پاسخ به درخواست هایی بله می گویید که برای انجام آنها رضایت قلبی ندارید، و صرفا برای جلوگیری از ناراحتی و دلخوری دیگران آن ها را انجام می دهید.
  • شما احساس آزردگی خاطر دارید. زیرا، کارهایی که شما برای دیگران انجام می دهید، بسیار بیشتر ازکارهایی است که دیگران برای شما انجام می دهند.
  • از ایجاد روابط دوستانه با دیگران اجتناب می کنید، زیرا می ترسید به آن ها اجازه دهید که بیش از حد به شما نزدیک شوند، و شما را تحت الشعاع قرار دهند.
  • احساس می کنید که بیشتر کارهایی که انجام می دهید، به خاطر دیگران است. و ممکن است دیگران حتی قدردان کارهای شما هم نباشند.
  • استرسی که شما به خاطر نا امیدی دیگران احساس می کنید، بیشتر از استرس ناشی از انجام کارهایی است که باعث ناراحتی شما می شوند، و یا شما را در تلاش برای خوشحال کردن دیگران خسته می کند.

سوالاتی که باید از خودتان بپرسید

سوالات دیگری نیز وجود دارند که وقتی به دنبال انتخاب های ویژه ای هستید، به شما کمک می کنند تا به جای اینکه از روی احساسات خود انتخاب کنید، بتوانید تصمیم بگیرید که نیازی به تنظیم حد و مرزها دارید یا نه. سوالات زیر در تعیین حد و مرزها در ارتباطات به شما کمک می کنند تا بتوانید مرزهای خود را در موقعیت های خاص تعیین کنید، و از طریق سوالات بعدی به حرکت خود ادامه دهید.

  • اگر باعث نا امیدی کسی نشوید، ترجیح می دهید بله بگویید یا خیر؟
  • با نگاهی به مزایا و بهایی که برای این موقعیت می پردازید (چه ملموس و چه ناملموس)، آیا ارزش گفتن بله را دارد؟
  • آیا خودتان از پیشنهاد چنین درخواستی از شخص دیگری احساس راحتی می کنید؟
  • اگر افراد با شنیدن جواب نه از شما ناراحت شوند، آیا پس از آن رفتاری معقول و همراه با احترام با شما دارند؟ (و اگر این چنین نیست، آیا زمان تعیین حد و مرزها در ارتباطات تان فرا رسیده است؟
  • در مورد افرادی بیاندیشید که مرزهای سالمی در ارتباطات خود دارند و دوست دارید از آن ها تقلید کنید. ببینید اگر آن ها به جای شما بودند، در چنین شرایطی چه برخوردی داشتند؟

این مقاله نیز جذاب است: نحوه پاسخ به نصیحت های ناخواسته

پس از اینکه مشخص کردید چه احساسی نسبت به شرایط ممکن دارید، می توانید در مورد تعیین حد و مرزها در ارتباطات خود تصمیم بگیرید. به عبارت دیگر، زمانی که از ناحیه امن خود آگاه باشیم، به سادگی می توانیم با دیگران ارتباط برقرار کنیم، و دردوستی های خود حد و مرز داریم.

گرچه، اغلب در دنیای واقعی، تعیین حد و مرزها در ارتباطات همیشه آسان نخواهد بود. همچنین، تغییر مرزها می تواند منجر شود تا افراد در تلاش برای نگه داشتن مرزهای قبلی یا موجود، باعث ناراحتی شما شوند. به این ترتیب، تعیین مرزها می توانند مانند یک مبارزه باشد.

از آنجایی که لازم است به همان اندازه که در مورد نیازهای خود می اندیشیم، به عکس العمل های دیگران نیز توجه کنیم، باید در تعیین حد و مرزها در ارتباطات خود محتاط باشیم.

سوالاتی که باید هنگام تعیین مرزهای شخصی خود از خودتان بپرسید، با سوالاتی زمان تصمیم گیری برای تعیین مرزها در شرایط ویژه متفاوت است. همچنین این امکان را فراهم می کنند که در مورد موضوعاتی مانند گناه (آیا باید احساس گناه کنید؟) و انگیزه (ارزش آن را دارد؟) کاملا شفاف باشید. و در نتیجه، با کمترین میزان استرس مواجه خواهید شد. در این قسمت تعدادی از این سوالات مطرح شده است:

  • آیا این کار عادلانه است؟
  • اگر شما در موقعیت شخص مقابل قرار داشتید، آیا این راه حل هنوز هم عادلانه بود؟
  • آیا شما نسبت به این کار متعهد هستید، یا صرفا فقط به خاطر شخص دیگری این موقعیت را قبول کرده اید؟
  • آیا راه حل دیگری نیز وجود دارد که نتیجه آن برد-برد باشد؟
  • آیا زمانی که نتیجه را طی یک سال در نظر می گیرید، احساس می کنید که راه حلی بهتر از آنچه که در حال حاضر در دست دارید، وجود دارد؟

به یاد داشته باشید که همیشه باید احساسات خود را بیشتر از احساسات دیگران در نظر بگیرید. زیرا، این شما هستید که با پیامدهای این تصمیمات زندگی خواهید کرد. همچنین، این شما هستید که با پیامدهای انتخاب هایتان زندگی می کنید. نهایتا، همه ما سطح راحتی خود را برای تعیین مرزهایمان داریم. اما این سوالات باعث تقویت اندیشه های ما می شوند.

زمانی که برای تعیین حد و مرزها در ارتباطات خود تصمیم گرفتید، می توانید بر روی استراتژی های تنظیم حد و مرز کار کنید، و این تکنیک های ارتباطاتی نتایج خوبی در زندگی شما خواهند داشت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.