من برای دیدن فیلم Joy فکر کردم که در یک فیلم خوب با چند بازی فوق العاده از سه نفره جنیفر لارنس ، بردلی کوپر و رابرت دنیروطرف هستم. به این نتیجه رسیدم که این فیلم بیشتراز این که یک فیلم سرگرم کننده باشد اتفاقا فیلم همچنین یک مطالعه فوق العاده عالی در مورد آزمایش ها و سختی های واقعی کارآفرینان ، به ویژه درد دلها ، تصمیمات سخت و شرایط سخت پس از موفقیت ها بود.

من می دانستم که رفتن به این فیلم در مورد زنی به نام جوی مانگانو بود که Miracle Mop را اختراع کرد ، اما هیچ ایده ای نداشتم که در برخی از درس های کارآفرینی دنیای واقعی که معمولاً هالیوود کنار می گذارد بپردازد. من شرط می بندم که Joy خودش باید با نوشتن فیلمنامه ارتباط زیادی داشته باشد زیرا بسیاری از مطالب این فیلم را متوجه نخواهید شد مگر اینکه آن را به طرز دردناکی تجربه کنید ، همانطور که فیلم نشان داد او این کار را کرده است.

این فیلم همچنین در نشان دادن هزینه های طولانی و فداکاری ها برای رسیدن به بالاترین سطح یا آنچه من “چراغ های روشن” کارآفرینی می نامم بسیار شجاعانه بود ، جایی که ویترین بسیار زیبا به نظر می رسد زیرا شما آن را ساخته اید اما پشت ویترین نه چندان زیبا با بسیاری از احساسات صدمه دیده از مردمی که پشت سر گذاشته شده و رها شده اند قرار دارد. خلاصه داستان و هدف این فیلم ، جمله ای از اف. اسکات فیتزجرالد بود ، “یک قهرمان را به من نشان بده و من برایت یک تراژدی می نویسم” ، که اتفاقاً در سفر کارآفرینی به اوج اغلب صادق است اما به ندرت در این فیلم گفته می شود.من می دانستم که رفتن به این فیلم در مورد زنی به نام جوی مانگانو بود که Miracle Mop را اختراع کرد ، اما هیچ ایده ای نداشتم که در برخی از درس های کارآفرینی دنیای واقعی که معمولاً هالیوود کنار می گذارد بپردازد. من شرط می بندم که Joy خودش باید با نوشتن فیلمنامه ارتباط زیادی داشته باشد زیرا بسیاری از مطالب این فیلم را متوجه نخواهید شد مگر اینکه آن را به طرز دردناکی تجربه کنید ، همانطور که فیلم نشان داد او این کار را کرده است.

و چه کسی بهتر از لورنس این نقش را در داستان بازی کند ، زیرا دوباره نشان می دهد که می تواند با درخشش خود هر کاری را که می خواهد در صفحه فیلم انجام دهد. او بدون از دست دادن ضرب و شتم ، در اثر بازی یک کارآفرین متصرف که مرتکب همه اشتباهات معمول اعتماد به همه می شود و داشتن عقیده ای کاملاً آزاد نسبت به چیزهایی که اکثر مردم عجیب می دانند مانند زندگی همسر سابقش در زیرزمین با پدرش به عنوان هم اتاقی ، مرده بود. . من به شما می گویم که تنظیمات عجیب و غریب از این قبیل اغلب در سفر انجام می شود و فیلم هوشمندانه در آن قرار گرفت. این فیلم با بسیاری از درسهای خوب و مثبت برای کارآفرینان همراه بود ، اما من می خواهم وقت خود را با چیزهای واضحی مانند ترک Joy تلف نکنم. من قصد دارم 5 درس از فیلم را که معمولاً در تاریکی نگهداری می شود با شما به اشتراک بگذارم.

1

موفق بودن به یکی دو جین شانس نیاز دارد.

Joy پر است از فراز و نشیبهای زندگی واقعی یک کارافرین که پیش از این کمتر توسط هالیوود به تصویر کشیده شده بود.

برای مثال ، جوی برای دستیابی به سرمایه ایده خود ، به سراغ پدر شریر خود ، رودی ، با بازی رابرت دنیرو می رود و از معشوقه جدیدش ، ترودی ،میخواهد که در ایده جدیدش سرمایه گذاری کند. (ترودی ، که اتفاقاً ثروتمند است ، موافقت می کند که در این زمینه شرکت کند.)

تصادف خوش شانس دیگر این است که شوهر سابق بیکار جوی ، تونی ، با بازی ادگار رامیرز ، اتفاقاً دوستی دارد که در QVC کار می کند. هنگامی که این دو به طور خودجوش به جاده اصلی مرکز خرید شبکه خرید در پنسیلوانیا می روند ، واکر موافقت می کند با جوی ملاقات کند ، که با موفقیت محصول خود را به او ارائه می دهد.

راه اندازی یک شرکت به شخصیت بسیار قوی نیاز دارد. گرچه مسلماً به همان شانس نیاز دارد.

2

پشتکار ، به ویژه برای زنان در تجارت مهم است.

جای تعجب نیست که ، جوی به عنوان یک زن در یک مسیر شغلی عمدتا تحت سلطه مردان تلاش می کند. در طول فیلم ، آن شخصیت های مرد دائماً از او سو استفاده می کنند – خواه عمداً یا ناخواسته.

علاوه بر این ، Joy با پارادایم های کلیشه ای زنانه احاطه شده است ، از شخصیت های اپرای صابونی که مادرش آنها را می پرستد ، تا سر کمد لباس در QVC ، که هنگام فروش mop در تلویزیون ملی از او می خواهند لباس برهنه بپوشد.

Joy به بیش از یک روش پایداری می کند: او شکست و ورشکستگی خود را رد می کند ، در حالی که هر دو نتیجه اجتناب ناپذیر به نظر می رسند. وی حتی اگر این امر زنجیره تأمین وی را به خطر بیندازد ، از پرداخت اشتباهات شریک تولیدی خود امتناع می ورزد. و در یک صحنه جذاب ، او از لباس به بلوز و شلوار تغییر ظاهر می دهد تا Mop را در لباس روزمره خود ارائه دهد.

3

نمی توانید به تنهایی پیش بروید.

شکست های بیشمار Joy برای تحمل کردن بسیار سخت بوده اند ، اما در عین حال خانواده اش کمی طعم شادی را چشیده اند.

پدرش ، گرچه پر از نیت خیر ، اما تکلیفش مشخص است. آنها بهمراه مادرش (که ناامیدانه عاشق لوله کش خود در هائیتی می شود) پدر و مادرهای کهن الگو را از کار می اندازند. شوهر سابق جوی گرچه چندان چنگی به دل نمیزند ، اما او بصورت جالبی به جوی و سرمایه گذاری او متعهد است و حکمت حکیمانه را در مواقع نیاز بیشتر به او ارائه می دهد.

Joy اجازه می دهد زندگی عاشقانه خودش در کنار جاده سقوط کند ، که یک گروه مشترک در تجربه کارآفرینی است. هنوز ، او تنها نیست: اعم از عمدی یا ناخواسته ، اعضای خانواده اش به او کمک می کنند تا موفقیت های کوچک (و در نهایت بسیار بزرگ) را بدست آورد.

این همان کاری است که شما باید انجام دهید همانطور که سال 2016 را شروع می کنیم این را بخاطر بسپارید. همه ما باید مسئولیت شخصی خود را در قبال موفقیت خود به عهده بگیریم. من تنها کسی هستم که می تواند من را به موفقیت برساند. شما تنها کسی هستید که می تواند شما را به موفقیت برساند. چیزهایی در این سال اتفاق می افتد – چیزهای خوب ، بد ، چیزها ، چیزهای ناامید کننده ، چیزهای غیر منتظره ، چیزهای سخت. اگر می خواهید امسال این موفقیت دست یافتنی باشد ، باید تصمیم بگیرید که به هر اتفاقی که رخ می دهد پاسخ مثبت دهید. با هر تجربه به عنوان یک فرصت یادگیری رفتار کنید – و هرچه پیشرفت می کنید این آموخته ها را عملی کنید.

4

تا میتوانید فیدبک جمع کنید

اگر می خواهید به اجرای خانگی خود بپردازید و بازار جدیدی مانند Joy ایجاد کنید ، بازخورد جمع کنید ، از او مشاوره بخواهید و سپس آنچه را که فکر می کنید درست است انجام دهید ، نه آنچه را که متخصصان ، کارمندان یا دوستان به شما گفته اند. اگرچه شخصیت کوپر نیت زیادی داشت و به عنوان مدیر QVC برای کمک به جوی به عنوان یک کارآفرین تازه کار باهوش و شایسته بود ، اما او در مورد نحوه فروش Miracle Mop در تلویزیون کاملاً اشتباه می کرد. QVC با فروش سنگ های قیمتی و تجهیزات تناسب اندام با استفاده از تلویزیون استخدام شده موفق شده بود. من می دانستم که او می خواهد موفق شود وقتی که او به او گفت که اشتباه می کند ، و گفت ، “من باید موپ خود را بفروشم”. خانواده و دوستانش به نوعی هیئت مشاور غیر رسمی او بودند و همه آنها فاجعه بودند و به استثنای شوهر سابق و بهترین دوست ، توصیه های وحشتناکی داشتند. در فیلم متوجه شدید که آنها تنها دو نفری بودند که برای حمایت و کمک به مشاوره در آنجا حضور داشتند.

5

کارافرینان در هرج و مرج رشد میکنند

آخرین درس این است که کارآفرینان می توانند در هرج و مرج و اختلالی که انرژی دیوانه وار ایجاد یک چیز عالی را از ابتدا ایجاد می کند ، رشد کنند. من فکر نمی کنم او بدون شوهر و پدر سابق ساکن در زیرزمینش ، مادری که در طبقه بالا معتاد به اپرای صابون زندگی می کند و هنوز با پدر ، سه فرزند کوچک زیر هشت سال ، در یک زندگی زنده و با صدای بلند مبارزه می کند ، موفق به این کار شود. دامنه باز اسلحه در کنار جایی که او مشغول طراحی شستشو بود ، چراغ هایی که برای تأخیر تأدیه و لوله کشی مداوم ، تمیز کردن و شستشو قطع می شوند که در وهله اول به او ایده Miracle Mop را دادند. بدون شک زمان و مکان برای سازماندهی و مدیریت در یک شرکت وجود دارد اما هر دو می توانند هنگام راه اندازی ایده جدیدی مضر باشند. در بیشتر موارد ، به همین دلیل است که فکر می کنم دستگاه های جوجه کشی و آزمایشگاه های شرکتی در تولید شرکت های جدید یا حتی محصولات جدید بسیار ناموفق هستند. کارآفرینان باید سر خود را بالاتر از سر و صدا قرار دهند و به آنجا بروند و اجازه دهند رشد کنند. اگر آنها نتوانند این کار را مانند joy انجام دهند ، احتمالاً قرار نیست در این مسیر موفق شوند.

ما هر روز آموزه های کارآفرینی را می شنویم که “اشتیاق خود را دنبال کنید ، ترک نکنید ، آنچه را دوست دارید انجام دهید ، کارمندان خود را خوشحال و برنده کنید ، برنده شوید ، برنده شوید”. همه اینها اکثراً درست است اما همه واقعاً قسمت ساده کارآفرین بودن است. در Joy برای اولین بار عرق و اشک کارآفرینی را دیدم که باعث ایجاد یک قهرمان می شود و بله ، اغلب یک فاجعه است.