5 افسانه بازاریابی که توسط نورومارکتینگ تکذیب میشود

بازاریابی عصبی یا نورومارکتینگ در طیف متنوعی از صنایع مورد استفاده قرار می گیرد و ابزاری قدرتمند برای درک رفتار انسان و ایجاد برند احساسی شماست. استفاده از پاسخ های احساسی در زمان واقعی به شما امکان می دهد ترجیحات و نگرش های مصرف کننده نسبت به یک محصول ، یک اتفاق دیداری و حتی یک تجربه را درک کنید. این “برندینگ عاطفی” از نظر علمی پیوند داده شده است تا به ایجاد آگاهی ، اعتماد و در نهایت وفاداری کمک کند.

بسیاری از تکنیک های سنتی بازاریابی مانند گروه های متمرکز و تست A / B به شرکت کنندگان این امکان را می دهد که تجربه خود را به یاد بیاورند اما واکنش های واقعی را نسبت به آنچه واقعاً احساس می کنند اندازه گیری نمی کنند و می تواند به توانایی فراخوانی شرکت کنندگان محدود شود. حسگرهای زیستی چرایی یک واقعه را با ارائه “چگونگی” و “چه زمانی” را با ترکیب گزارش خود شخص به شما توضیح میدهد.

imotion/Neuromarketing and marketing Differences

افسانه بازاریابی شماره 1:افرادی که قبلا از برند شما استفاده کرده اند شما را بهتر به خاطر می آورند-اشتباه

بازاریابی عصبی در تبلیغات تلویزیونی

دانشگاه استرالیای جنوبی بررسی کرد که آیا استفاده از برند با فراخوانی تبلیغات 700 شرکت کننده با 64 تبلیغات تأثیری داشته است یا خیر.

ابزارهای تحقیق: بستر نرم افزاری iMotions ، ابزار نظرسنجی و سخت افزار ردیابی چشم

نتیجه گیری: نتایج نشان داد که گرچه شما قبلاً از این برند استفاده کرده اید ، به این معنی نیست که در صورت نمایش یک سری آگهی ها که باید آنها را بخاطر بسپارید ، این ذهنیت را خواهید داشت (این شامل کاربران سنگین برند نیست). این یافته ها اهمیت توسعه تبلیغات برای جلب توجه بصری مشتریان بالقوه و مکرر را برجسته می کند.

افسانه بازاریابی شماره 2: اعلامیه های خدمات عمومی برای کمک به تغییر رفتار باید ترسناک باشند – اشتباه

نورومارکتینگ در اطلاعیه های خدمات عمومی (PSA)

همکاری ما با BONCOM به آنها این امکان را داده است تا با استفاده از حسگرهای زیستی و iMotions ، اطلاعیه های خدمات عمومی به یاد ماندنی تری (PSA) ایجاد کنند.

ابزارهای تحقیق: نرم افزار iMotions با پاسخ پوستی گالوانیک (GSR) ، الکتروانسفالوگرافی (EEG) ، تجزیه و تحلیل بیان صورت (FEA) و ردیابی چشم (ET)

نتیجه گیری: استفاده از شوخ طبعی تازه ، غیر تکراری و دارای یک داستان منطقی پیرامون آن بیشترین پاسخ مثبت را داشت. آنها نتیجه گرفتند كه PSA های كوتاهتر و شوخ طبعاً در نهایت از گروه تاكتیكهای شوك و ترساندن كه قبلاً استفاده می شدند ، در گروه هدف خود به یاد ماندنی می شوند.

افسانه بازاریابی شماره 3: مصرف کنندگان کاملا خریدارهای منطقی هستند – اشتباه

نورومارکتینگ در تجربه خرید

تئوری انتخاب منطقی در اقتصاد بیان می کند که ما منطقی هستیم و تصمیماتی خواهیم گرفت تا نتایج را به نفع خود به حداکثر برسانیم. ما با اطلاعات ، موافقان و مخالفان ، مقایسه قیمت ها ارزیابی خواهیم کرد و بهترین نتایج را از بین آنها انتخاب خواهیم کرد. مخالفان این نظریه در اقتصاد رفتاری نتایج بسیار متفاوتی را ثابت کرده اند ، زیرا افراد تمایل به خرید غیر منطقی و بیشتر با تعصبات شناختی دارند.

بسته بندی مواد غذایی چگونه میتواند به کودک در انتخاب غذای سالم کمک کند؟ در این مقاله بیشتر بدانید

این تعصبات نحوه تجربه افراد از فروشگاه یا وب سایت را توضیح می دهد. این می تواند به شما در توضیح چگونگی تصمیم گیری افراد کمک کند ، اینکه چه عواملی انگیزه افراد را برای جستجوی اطلاعات بیشتر و سرانجام اینکه چرا آنها خرید محصول را انتخاب می کنند ، تشویق می کند.

یک مثال عالی از نورومارکتینگ در عمل ، (GlaxoSmithKline (GSK است. GSK از iMotions برای قابلیت خرید و تجربه کاربری خود با گروه های متمرکز در محیط آزمایشگاه خود استفاده می کند. آنها چیدمان مغازه ، بسته بندی محصول ، تجارت الکترونیکی ، جعبه ابزار خریدار و هر آنچه مربوط به تصمیمات خریدار است را آزمایش می کنند.

ابزار تحقیق: نرم افزار iMotions ، ردیابی چشم ، نوار قلب (الکتروکاردیوگرافی) ، EEG (الکتروانسفالوگرافی) ، GSR (پاسخ گالوانیک پوست یا فعالیت الکترودرمال یا EDA)

نتیجه گیری: محققان UX به طور فزاینده ای از حسگرهای زیستی برای پیشرفت درک خود استفاده می کنند. این روش ها بهتر است در ترکیب با روش های سنتی که زمینه درک را فراهم می کنند ، استفاده شوند ، در حالی که حسگرهای زیستی داده ها را برای درک عمیق تری از تجربه کاربر ارائه می دهند.

افسانه بازاریابی شماره 4: تبلیغات موبایل راهی عالی برای دستیابی به مخاطبان شما است – تا حدی نادرست است

نورومارکتینگ در تبلیغات موبایل

اگر به درستی تفکر نشود ، تجربه کاربر با تبلیغات تلفن همراه می تواند تأثیر بدی بگذارد. این نباید تجربه کلی محصول را از بین ببرد و به کاربران کمک می کند تا درگیر تبلیغات شوند. مطالعه اخیر دانشکده دارتموث سعی در درک چگونگی بهینه سازی تبلیغات موبایل با UX دارد.

ابزارهای تحقیقاتی: نرم افزار iMotions برای جمع آوری جریانهای داده ای که از مغز و بدن جمع شده است ، از جمله تثبیت های بینایی ، ضربان قلب (ECG) ، الکتروانسفالوگرافی (EEG) ، رسانایی پوست (GSR) و تأثیر صورت (FEA).

نتیجه گیری: استراتژی بازاریابی تلفن همراه شما باید نحوه تعامل کاربران با تبلیغات شما و زمان نمایش آنها را درک کند. نتایج نشان داد که سه روش منجر به تجربه کاربر مثبت با تبلیغات می شود: حفظ اراده کاربر برای درگیر شدن با تبلیغات ، محدود کردن ماهیت مخل تبلیغات و ایجاد انگیزه برای مشاهده.

افسانه بازاریابی شماره 5: حمایت از افراد مشهور یا سلبریتی ها به برند شما کمک می کند – تا حدودی نادرست است

اثربخشی برندینگ سلبریتی و تأییدیه های افراد مشهور

موسسه مدیریت بازرگانی کراچی با استفاده از 30 پاسخ دهنده مطالعه ای را برای بررسی تأثیر تحت الشعاع یک فرد مشهور انجام داد.

ابزارهای تحقیقاتی: نرم افزار iMotions با ردیابی چشم

نتیجه گیری: تحقیقات نشان داد که حمایت از افراد مشهور با تبلیغات شما در واقع می تواند توجه برند شما را از بین ببرد. در ابتدا ممکن است به جلب توجه بصری مخاطب کمک کند اما متأسفانه می تواند برند را کاملاً تحت شعاع قرار دهد. این پدیده Brand Visual Eclipse ایجاد شده است و چیزی است که بازاریابان هنگام استفاده از تاییدیه های سلبریتی ها باید به خاطر داشته باشند.

نورومارکتینگ در محدوده وسیعی از آزمایشات تجاری مورد استفاده قرار می گیرد. نمونه های زیادی از تحقیقات نورومارکتینگ در عمل و همچنین نحوه به اشتراک گذاری و پردازش اطلاعات برای کمک به سفر خریدار وجود دارد. در نهایت ، حذف اصطکاک ، نمایش صحیح تبلیغات و بهینه سازی تجربه کاربر برای داشتن ارتباطات مثبت ، همه از راه های ایجاد نام تجاری احساسی و وفاداری به برند است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.