شکل گیری عادت ها چگونه اتفاق می افتد

به مسئله شکل گیری عادت می توان از یک منظر علمی یا یک موضوع ذهنی تر و تجربی تری پرداخت.

عصب شناسی شکل گیری عادت

وقتی برای اولین بار بستن کفش خود را یاد می گیرید، تلاش های شما کاملاً آگاهانه و جدی است. وقتی این مهارت را تمرین می کنید، به یک عادت تبدیل می شود. یعنی کاری که می توانید به راحتی و به صورت خودکار، حتی هنگام فکر کردن به چیزهای دیگر انجام دهید.

علوم اعصاب به این سئوال پرداخته است: چگونه اعمال آگاهانه و هدفمند به عادت تبدیل می شوند؟

سرنخ هایی از رمز و راز شکل گیری عادت را می توان در یکی از ابتدایی ترین مناطق از مغز به نام گانگلیون پایه پیدا کرد.

گانگلیون های پایه ساختارهای عمیقی در نزدیکی مرکز مغز هستند که در اوایل تکامل سیستم عصبی ما ایجاد شده اند.

این ساختارها در هماهنگی انواع حرکات ارادی، از جمله حرکات پیچیده مربوط به راه رفتن، دویدن، غذا خوردن، صحبت کردن و انجام کارها با دست و … نقش اصلی را دارند.

همچنین گانگلیون پایه همراه با لوب پیشانی مغز به انجام وظیفه مهم انتخاب سریع نوع حرکت از بین گزینه های زیادی که در یک شرایط خاص وجود دارد، کمک می کند.

وقتی با یک حیوان درنده که ناگهان از میان بوته ها بیرون می آید روبرو می شوید، چه کاری باید انجام دهید؟ بی حرکت بایستید، بدوید تا از درخت بالا بروید، یا داخل رودخانه بپرید و امیدوار باشید که آن حیوان درنده قادر به شنا کردن نیست. برنامه حرکتی انتخاب شده در این مرحله ممکن است تعیین کند که آیا شما ژن های خود را به فرزندانتان منتقل می کنید یا خیر.

از آنجا که حرکات در هنگام یادگیری یا عادت کردن بسیار موثر هستند، گانگلیونهای پایه نیز در شکل گیری عادت بسیار نقش دارند. به نظر می رسد برخی از عادات از طریق تداخل بین دو مسیر گانگلیون پایه مشخص ایجاد می شوند.

یکی از این مسیرها تداعی کننده است، که اطلاعات مورد نیاز برای رسیدن به اهدافی مانند گرم ماندن، یافتن غذا، همسریابی و بیان هنری را به طور آگاهانه جمع آوری می کند.

مسیر دوم اتوماتیک تر است. این مسیر آن دسته از درس هایی را که از اولین مسیر آموخته شده، می گیرد و آن ها را در مجموعه ای از عادات ذخیره شده می گنجاند. این عادات در صورت مشخص شدن شرایطی قابل فراخوانی هستند.

وقتی قبل از دویدن دولا می شویم، این کار در یک دنباله از کارهایی که کاملاً آموخته شده و اغلب خودکار است، عادت پوشیدن کفش دوندگی را ایجاد می کند.

یکی دیگر از جنبه های اصلی شکل گیری عادت، نیروی تقویتی یا پاداش مثبت است. برای اینکه یک فعالیت به یک عادت تبدیل شود، نه تنها تکرار آن، بلکه تقویت مثبت آن نیز به شکل گیری آن عادت کمک می کند.

ما می توانیم از طریق پاداش خارجی، مانند پول، غذا یا تعریف و تمجید تقویت مثبت کنیم. چنین تجربیاتی باعث آزاد شدن دوپامین می شود که یکی از مواد شیمیایی عصبی مورد علاقه در ایجاد “احساس خوب” در مغز است. ترشحات مفید دوپامین می تواند از طریق عوامل داخلی نیز اتفاق بیفتد، مانند اینکه خود را در رسیدن به یک هدف محبوب تجسم کنیم.

محققان نشان داده اند که ترشح دوپامین به سلول های عصبی درون سیستم لیمبیک بستگی دارد، که یک مدار مغزی دیگر است و احساسات و تجربه پاداش را پردازش می کند. سیستم لیمبیک ارتباط عمیقی با گانگلیون های پایه دارد، و می تواند خاطرات و عادات ما را با ارزش احساسی و پاداش مهر و موم کند.

روانشناسی پشت عادت ها

عادت
Pexels/ Habits

جیمز، فیلسوف آمریکایی فکر می کرد که این عادت نتیجه تکرار همان عمل است که بارها و بارها انجام می شود، تا زمانی که در مدار مغز ما ریشه دواند.

وی همچنین معتقد بود که عادات ریشه دار به طور خودکار در برابر نشانه های قوی مرتبط با شکل گیری آن ها بوجود می آیند. هنگام ورود به اتاق تاریک خود، اتاق و تاریکی آن عادت خودکار دستیابی به پریز نور را نشان می دهد.

رفتارشناسانی مانند بی.اف اسکینر با مطالعات حیوانی که بر چگونگی تقویت عادت توسط پاداش تأکید می کنند، بینش جیمز را در مورد عادت گسترش می دهند.

اسکینر قفس هایی برای کبوترها تعبیه کرد که در آن دکمه هایی قرار داده بود، و هنگام فشار دادن دکمه یک گلوله غذا پرتاب می شد. کبوترهای گرسنه در کاوش در قفس سرانجام دکمه تعبیه شده در دیوار را نوک می زدند. آن ها به زودی دریافتند که با زدن دکمه یک گلوله غذا تولید می شود.

این سناریو تجربی شامل عواملی بود که برای اسکینر عامل اصلی تولید یک عادت بود:

  • محرک، مانند دکمه
  • رفتار، مانند نوک زدن دکمه
  • پاداش، مانند گلوله غذا

اسکینر معتقد بود رفتارهایی که به خاطر دریافت پاداش مرتباً انجام می شود، به عادت تبدیل می شوند. این فرضیه برخاسته از این بود که کبوترها بارها و بارها دکمه را فشار دادند، حتی وقتی که این عمل دیگر با گلوله های غذا همراه نبود.

سخن آخر

آگاهی ما از عادت ها می تواند به تمایز بین مواردی که با اهداف ما همسو هستند، و مواردی که مانع مان می شوند، کمک کند.

عادت های مثبتی که آگاهانه شکل می دهیم، عناصری از ذهن آگاهانه ای را که باعث ایجاد آن ها شده است، حفظ می کنند. در بهترین حالت، چنین عادت هایی مهارت و تسلط را تضمین می کنند. همچنین می توانند سکوی پرشی برای خلاقیت باشند، مانند زمانی که یک کوهنورد باتجربه، مسیر درست دیگری را انتخاب می کند، و با چالش های جدید روبرو می شود.

همچنین شکل گیری برخی از عادت های مثبت می توانند برای افراد بنیادی باشند، همانطور که عادت روزانه حداقل 10 هزار قدم برداشتن در روز به تقویت عادت های دیگر مانند تغذیه سالم و گذراندن مدت زمانی بیرون از خانه کمک می کند.

بیشتر بخوانید: انگیزه بیرونی به ه معناست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.