تأثیر تجربیات فردی در خردسالی بر رشد مغز و شکل گیری حافظه

در حالی که از مدت ها قبل مشخص است که تجربیات فردی ما در کودکی به ویژه وقایع زیان بار، توانایی تغییر رشد مغز را دارند، دانشمندان علوم مغز و اعصاب تصور می کردند مغز برای هدایت مسیر خود به شبکه های از پیش برنامه ریزی شده متکی است، و این تجربیات پیچیده تنها پس از رسیدن مغز به سطح معینی از رشد به خاطر سپرده می شوند.

اما تحقیقات پیشگامانه کریستینا آلبرینی در دانشگاه نیویورک نشان می دهد که یادگیری در اوایل زندگی شبکه های عصبی کلیدی را ایجاد می کند، که در نتیجه همزمان با بزرگ تر شدن ما رشد شناختی و عاطفی ما را هدایت می کند. این شبکه ها به نوبه خود می توانند بر نحوه پردازش تجربیات هر فرد در طول زندگی و همچنین نحوه سازگاری با محیط پیرامون خود تأثیر بگذارند. در این مقاله در این مورد که چرا نمی توانیم سیستم های حافظه را بدون اینکه بفهمیم چگونه اولین بار توسعه می یابند، درک کنیم، و اینکه چگونه تجربه در قلب هر فرد وجود دارد و چرا همه تجربه ها هنگام رشد مغز مهم هستند، صحبت شده است.

خاطرات نه تنها عملکردهای اساسی برای بقا هستند، بلکه از اصلی ترین عناصر هویت ما نیز به شمار می روند. همچنین، به طور قابل توجهی به بسیاری از عملکردهای مغز نیز کمک می کنند. در آزمایشگاه آلبرینی، محققان در حال مطالعه مکانیسم های بیولوژیکی تشکیل حافظه با استفاده از جوندگان بزرگسال به عنوان مدل بودند، که متوجه شدند اگر نفهمیم سیستم های حافظه چگونه کار می کنند، پس نخواهیم فهمید که چگونه رشد می کنند. این سوالی است که در سطح بررسی مبتنی بر ساز و کارهای دقیق، تا حد زیادی نادیده گرفته شده است.

مطالعه مکانیسم های بیولوژیکی مبتنی بر شکل گیری حافظه در اوایل زندگی عمدتا به مدل های تجربیات استرس زا یا آسیب زا محدود شده است. تحقیقات بسیار کمی برای پرداختن به ماهیت بیولوژی یادگیری و حافظه در رشد طبیعی انجام شده است. پرداختن به این سوال اساسی برای درک چگونگی کارکرد خاطرات در طول زندگی و همچنین به دست آوردن بینش جدید درباره چگونگی بروز اختلالات رشد عصبی اساسی است. بینشی که درباره خاطرات شکل گرفته در اوایل زندگی به دست آوردیم، بسیار هیجان انگیز بوده و ما را به سمت یک طرز تفکر کاملاً جدید سوق داده است.

دو مجموعه از یافته ها وجود دارد که به نظر تحول آفرین هستند. اول، وقتی محققان مسیرهای بیولوژیکی مغز را در مراحل مختلف رشد مقایسه کردند، دریافتند که بدون شک ترکیب بیولوژیکی مناطقی از مغز که در ایجاد و ذخیره سازی حافظه نقش دارند، در سنین مختلف بسیار مشخص است. مغز نوزاد فقط یک نسخه کوچکتر از مغز بزرگسالان نیست، بلکه یک سیستم بیولوژیکی و عملیاتی بسیار منحصر به فرد است. بنابراین، تا زمانی که پیچیدگی کامل این بیولوژی را درک نکنیم، نمی توانیم نحوه کار سیستم های حافظه و نحوه عملکرد آن ها را بفهمیم.

دوم، محققان دریافتند که مکانیسم های بیولوژیکی متفاوتی توسط مغز نوزاد برای تشکیل و ذخیره خاطرات درگیر می شوند. این مکانیسم ها همچنین مغز را بالغ می کنند. به عبارت دیگر، رشد سیستم مغز درگیر در تشکیل و ذخیره حافظه به طور پیش فرض اتفاق نمی افتد، بلکه در نتیجه تجربه است. این تغییرات وابسته به تجربه برای ایجاد و شکل دهی به خود سیستم حافظه برای عملکرد بعدی و در آینده کلیدی هستند.

شواهد زیادی از چندین زمینه مانند روانشناسی، علوم شناختی و روانپزشکی به دست آمده است که نشان می دهد اولین تجربه های ما عملکردهای مغز در طول زندگی را شکل می دهد. اما این مطالعات واقعاً نمی توانستند به این سوال پاسخ دهند که چگونه این اتفاق می افتد.

در آزمایشگاه، محققان می خواستند از نزدیک بیولوژیکی را بررسی کنند که اجازه آن مدل سازی تجربی از عملکردهای مغزی را در طول رشد می دهد. برای این کار از موش و موش صحرایی استفاده شد. آن ها به ویژه بر روی خاطرات اپیزودیک -خاطرات مکان ها، مفاهیم و تعاملات اجتماعی- که در سنین اولیه تشکیل شده بود، تمرکز کردند، و توجه خود را بر روی دوره ای در جوندگان متمرکز کردند که مربوط به تقریباً 2-3 سالگی در انسان است. در این سنین خاطرات اپیزودیک شکل می گیرند، اما دوام ندارند. و معمولا خیلی سریع فراموش می شوند. اعتقاد بر این است که این فراموشی علت یاد زدودگی کودکی است، یعنی عدم توانایی یادآوری خاطرات کودکی در بزرگسالان.

قبلا افراد معتقد بودند که خاطرات اپیزودیک کودک دوام نمی آورند. زیرا مناطق ضروری مغز برای تشکیل این خاطرات مانند هیپوکامپ بیش از حد نابالغ هستند، و نمی توانند آن ها را به درستی ذخیره کنند. و این سیستم حافظه در آن سن قادر به فعالیت نیست. اما مطالعات آلبرینی و همکارانش نتیجه بسیار متفاوتی را نشان داد: آن ها دریافتند که خاطرات شکل گرفته در آن سنین نوزادی از بین نمی روند، بلکه فقط ظاهراً فراموش می شوند. زیرا در حافظه طولانی مدت به صورت نهان و بیان نشده ذخیره می شوند.

همچنین آن ها متوجه شدند كه خاطرات خردسالی كه ظاهراً فراموش شده اند، در صورت استفاده از انواع خاصي از يادآوری ها، در سنین بیشتر به صورت بسيار قوي دوباره ظاهر مي شوند. همچنین، آن ها به هیپوکامپ نیاز دارند تا انواع منحصر به فردی از مکانیسم های بیولوژیکی را برای ذخیره خاطرات به این شکل نهفته به کار گیرند. جالب اینجاست که این مکانیسم های بیولوژیکی قبلاً به عنوان بازیگران مهم بلوغ عملکرد حسی با عنوان “دوره های بحرانی” یا فازهای زمانی رشد شناخته شده بودند، که طی آن مغز به محرک ها بسیار حساس است، و از طریق این محرک ها عملکردهای خاصی بالغ می شود.

مطالعات بیولوژیکی باعث شد تا محققان دریابند که یادگیری در دوران خردسالی به واسطه تجربیات فردی هیپوکامپ را از نظر بیولوژیکی و عملکردی بالغ کرده و به رشد مغز کمک می کند.

تجربیات کودکی
Pexels/ childhood experiences

این بلوغ مغزی وابسته به تجربه، یک سوال بسیار مهم را به وجود می آورد: آیا یادگیری در اوایل رشد منجر به بلوغ عمومی سیستم مغزی درگیر در شکل گیری حافظه می شود، یا آیا بلوغ برای نوع تجربه ای آن انتخابی است؟ پرداختن به این سوال بسیار مهم است. زیرا پاسخ این سوال به ما می گوید آیا عملکردهایی که هر فرد با آن ها رشد می کند، محدود به حیطه تجربیات او است یا نه. اگر این مساله درست بود، اساساً یادگیری و تجربیات در طی رشد در اوایل زندگی، رهبر ارکستر عملکردهای مغزی فرد خواهد بود. و این می تواند پیامدهای زیادی داشته باشد.

محققان دریافتند که تجربیات فردی در دوران خردسالی مغز را به طور انتخابی شکل می دهد. به عبارت دیگر، عملکردها و ساختارهای مغزی ما در نتیجه انواع تجربیاتی که در این دوره های حساس به وجود آمده است، رشد می کنند.

مطمئناً این داده ها اهمیت ژنتیک را حذف نمی کنند. مانند هر عملکردی، پایه های ژنتیکی در چگونگی رشد مغز نقش دارند و در رفتار هر فرد موثر هستند. با این حال، کارهای تجربی محققان شواهد روشنی را ارائه داد که تجارب اولیه زندگی رفتارها را در طول زندگی شکل می دهد. آلبرینی معتقد است که این قالب گیری عملکردی وابسته به تجربه مغز، چگونگی رشد همه ما به عنوان فرد را توضیح می دهد. و به عبارت دیگر، در هسته اصلی فردیت ما قرار دارد.

بررسی تجربیات تروماتیک و آسیب زا نشان می دهد که تجربیات فردی منفی می توانند رشد مغز را شکل دهند. این قالب سازی وابسته به تجربه مغز چگونه کار می کند؟ و چگونه در عملکرد و پردازش در آینده تأثیر می گذارد؟

البته تجربه نامطلوب کودکی به طور انتخابی مغز را به روشی کاملاً خاص قالب می کند. اما در اینجا تأکید بر این است که فقط تجربه های آسیب زا یا استرس زا نیستند که مغز را شکل می دهند، بلکه تمام تجربیات ما این کار را می کنند. این بدان معناست در فردی که از طریق تجربیات غنی، تنظیم شده و متعادل یاد گرفته است، منجر به مغزی می شود که به شکلی کاملاً غنی شده و سازگار شکل گرفته، و قادر خواهد بود از این سازگاری در طول زندگی خود استفاده کند. از طرفی، اگر فردی در اوایل زندگی خود سابقه تروما داشته باشد، مغز وی توسط این تروما شکل می گیرد و بنابراین در طول زندگی به آن واکنش نشان خواهد داد.

این بدان معنا نیست که پس از رشد یا این دوره های مهم بحرانی، تغییراتی در مغز و رفتارها ایجاد نمی شود. می دانیم که مغز در طول زندگی انعطاف پذیر می باشد. با این حال، مطالعات نشان می دهد که خطوط و توانایی های اساسی در طول رشد، تجربیات فردی را دنبال می کنند.

برای درک این مفهوم به مثالی که در این قسمت آورده شده، توجه کنید: یادگیری زبان. زبان نیز به واسطه دوره های بحرانی شکل می گیرد. یک زبان جدید را می توان در هر سنی آموخت، اما هر چقدر که بتوان آن را در دوران کودکی بی دردسر و به طور کارآمدی آموخت، گرایش داشتن به آن بعد از سنین خاصی بسیار دشوارتر است. توانایی های زبانی به دست آمده در دوران کودکی یا بزرگسالی یک دنیا تفاوت دارند. تحقیق حاضر حاکی از آن است که در عملکردهای پیچیده مبتنی بر یادگیری و حافظه اپیزودیک نیز همین روند وجود دارد: انواع تجربیاتی که در اوایل زندگی به وجود می آیند، نحوه عملکرد سیستم را شکل می دهند.

پیامدهای این یافته ها بسیار زیاد است. اگر در دوره بحرانی تجربه های متنوع کافی وجود نداشته باشد، توانایی پردازش و یادگیری اطلاعات در بزرگسالی به خطر می افتد. این مساله توضیح می دهد که چرا محرومیت از تجربه، یا تجربه های آسیب زا در دوران کودکی، نحوه پردازش اطلاعات توسط افراد را تغییر می دهد، و در نتیجه احتمال اختلالات عملکردی یا رفتارهای ناسازگار در زندگی را بسیار افزایش می دهد. همچنین نتایج تحقیقات برای بسیاری از زمینه های خارج از حیطه روانشناختی یا روانپزشکی، مانند آموزش، جوامع، اقتصاد و سیاست نیز پیامدهای زیادی دارد.

بیشتر بخوانید: انتقال دهنده های عصبی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.