شبکه سازی و چالشهای یک فروشنده درونگرا

مکالمه ای را که به فروش منجر میشود آغاز کنید.

چگونه می توانید به یک فرد غریبه برسید و مکالمه ای را آغاز کنید که منجر به فروش شود؟ اولین چیز این است: به فروش فکر نکنید.

من می خواهم شما را بشناسم اما …

من همیشه به صاحبان مشاغل و فروشندگان می گویم بیرون بروید و شبکه سازی کنید اما بسیاری از آنها به توصیه من عمل نمی کنند. دلایل زیادی وجود دارد اما یکی از بزرگترین این موانع در واقع نزدیک شدن به شخصی است که نمی شناسید. شباهت زیادی به تماس سرد دارد که اکثر مردم از آن متنفرند.

حتی من ، به همان اندازه که اهل بیرون رفتن هستم ، گاهی اوقات مشکل دارم که به گروهی از افرادی که نمی شناسم نزدیک شده و سعی کنم وارد مکالمه شوم. اما اگر به یک رویداد شبکه ای بروم و فقط با افرادی که از قبل می شناسم صحبت کنم ، شبکه سازی چه فایده ای دارد؟

مسلم است ، این ممکن است به آنها یادآوری کند که در صورت لزوم از خدمات من استفاده کنند اما برای ادامه کار من نیاز به ملاقات با افراد ،به خصوص افراد جدید را دارم.

رویداد شبکه سازی

بنابراین ، چگونه می توانید به یک غریبه کامل برسید و مکالمه ای را آغاز کنید که منجر به فروش شود؟ اولین چیز این است: به فروش فکر نکنید. به خودتان فکر نکنید به شناختن شخص مقابل فکر کنید.

وقتی در یک رویداد شبکه بزرگ هستم ، همیشه به دنبال افرادی می گردم که تنها هستند. من فکر می کنم آنها یک هدف آسان هستند زیرا یکپارچه نیستند و ممکن است احساس کنند که کنار گذاشته شده اند.

آنها معمولاً از اینکه شخصی به آنها نزدیک شده سپاسگزار هستند.

من از لبخندم – یکی از بهترین دارایی هایم – استفاده می کنم و توجه آنها را جلب می کنم و از آنجا می گذرم. البته من دستم را دراز می کنم و سلام می کنم. من معمولاً می پرسم آیا آنها عضوی از سازمان هستند یا قبلاً در این مراسم بوده اند یا خیر و سپس خط گفتگو را بر اساس پاسخ آنها دنبال می كنم.

سازگاری به عنوان مهارتی که هر فروشنده قبل از تلاش برای فروش باید به آن مسلط شود.در این مقاله بیشتر بخوانید

من شخص را با پرسیدن سوالاتی در مورد سازمان ، رویداد ، سخنران درگیر می کنم و در صورت لزوم از آنها سوالاتی در مورد خود و کارشان می پرسم. تا زمانی که من می پرسم و آنها پاسخ می دهند ، من توجه آنها را دارم.

وقتی صحبت را پایین می آورم ، تا بتوانم فرصتی برای ملاقات با چند نفر دیگر داشته باشم ، از آنها کارت می خواهم و کارت خودم را ارائه می دهم و اگر پیگیری کنم ، با گفتن جمله ای از جمله ، “من طی چند روز آینده با شما برای صرف یک قهوه در محیطی بهتر تماس خواهم گرفت البته اگر مایل باشید. ” برای من خیلی سخت نیست اما برای شخصی که درون گراتر است این می تواند یک چالش باشد.

چیزی که برای من سخت تر است نزدیک شدن به گروهی است که در حال صحبت هستند.

اما ، در برخی از وقایع ، همه در اطراف ایستاده اند و با افرادی که از قبل می شناسند صحبت می کنند. اگر قرار است با کسی ملاقات کنم ، باید به گروهی نزدیک شوم.

من معمولاً به دنبال یک گروه کوچکتر از 3 یا 4 نفره می گردم و دوباره ، از لبخندم برای جلب توجه کسی استفاده می کنم و به سمت او می روم. اگرنتوانم توجه و نگاه کسی را به دست آورم ، گروه دیگری را امتحان می کنم.

وقتی نزدیک می شوم ، گروه معمولاً برای ورود به من گسترش می یابد و اگر آنها بلافاصله سلام نکنند ، من فقط گوش می دهم و در مکالمه آنها شرکت می کنم ، هرگز در مورد خودم صحبت نمی کنم ، همیشه در این موضوع شرکت می کنم و زمان مناسب می آید ، من از آنها تشکر می کنم که به من اجازه دادند وارد مکالمه شوم و خودم را معرفی کنم.

به من اعتماد کنید ، من می دانم که این برای بسیاری از افراد آسان نیست و به همین دلیل است که من ترجیح می دهم در رویدادهای شبکه ای ساختاری مانند یک سمینار شرکت کنم ، به طوری که در یک محیط راحت باشم که تضمین می کند با افراد جدیدی ملاقات خواهم کرد که می توانم با آنها تجارت کنم ، همکاری یا تبدیل شدن به یک منبع ارجاع.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.