تبدیل شدن به یک متخصص چگونه است؟

تخصص چیزی است که یک فرد آماتور را از یک استاد واقعی و حرفه ای در هر زمینه ای از جمله پزشکی، علوم، ورزش و هنر متمایز می سازد.

آیا افراد متخصص واقعا متخصص به دنیا می آیند، یا تخصص یک ایده ساخته شده در افراد است؟ ژنتیک تاثیر بیشتری در تخصص دارد یا تجربه؟ بسیاری از متخصصان در این زمینه بر این باورند که تخصص از طریق تمرین ویژه حاصل می شود.

تخصص دقیقا به چه معناست

اگرچه شاید بتوان به راحتی بیان کرد که چه کسی متخصص هست و چه کسی نیست، اما توافق در مورد یک تعریف رسمی از تخصص کار ساده ای نیست. آیا تخصص به این معناست که یک فرد چقدر می داند؟ آیا تخصص مربوط به توانایی انجام یک کار است؟ و در چه مقطعی فرد از خوب بودن در یک چیز به یک متخصص خوب و معقول تبدیل می شود؟

برخی از مؤلفه های مهم تخصص عبارتند از مهارت ، دانش و پیشرفت. افراد متخصص تمایل دارند به حدی از توانایی برسند که آنها را به یکی از آگاه ترین افراد در حوزه خود تبدیل کند.
همچنین مهارتهایی دارند که بتوانند زمان و چگونگی استفاده از دانش خود را تعیین کنند. چنین مهارتهایی اغلب آموخته می شوند، اما می توانند تحت تأثیر استعداد و توانایی ذاتی نیز باشند.
نهایتا، افرادی که دارای تخصص هستند تمایل دارند در حوزه خود سرآمد باشند و به مراتب بالاتر از آنچه که یک فرد معمولی انجام می دهد برسند.

متخصص شدن چه مدت طول می کشد

اخیرا نظریه ای پدید آمده است که مطابق آن لازمه متخصص شدن در یک زمینه، داشتن 10000 ساعت مطالعه و تمرین در آن حوزه خاص است. در سال 1993 مطالعه ای انجام شد که در آن محققان دریافتند موفق ترین ویولونیست های آکادمی موسیقی به طور متوسط حدود 10000 ساعت تمرین در سن 20 سالگی داشته اند. نویسنده روانشناس، مالکوم گلادول عبارت “قانون ده هزار ساعته” را در کتاب پرفروش خود در سال 2008 چاپ کرد.

گلادول به نتایج مطالعه موسیقی و همچنین مشاهدات اشاره کرد که بزرگان موسیقی، گروه بیتلز احتمالاً در اوایل دهه 1960 حدود 10،000 ساعت را برای تمرین موسیقی صرف کرده اند. گلادول همچنین اظهار داشت بیل گیتس که امروزه در تمام جهان شناخته شده است، قبل از ایجاد مایکروسافت 10،000 ساعت را به تمرین برنامه نویسی اختصاص داده است. به گفته گلادول، اگر فردی مایل باشد 10،000 ساعت لازم را برای مطالعه و تمرین موضوع یا مهارتی اختصاص دهد، می تواند تقریباً در هر زمینه ای متخصص شود.

اما این ادعا تا چه میزان صحت دارد؟ آیا صرف زمان 10000 ساعت مطالعه و تمرین بر روی یک موضوع واقعا می تواند تضمین کند که شخصی به یک متخصص تبدیل خواهد شد؟

تخصص
freepik/expertise

آندرس اریکسون از دانشگاه فلوریدا یکی از مشهورترین کارشناسان در این زمینه است که در بسیاری از زمینه ها مانند شطرنج، ورزش، موسیقی و پزشکی در مورد متخصصان مطالعه کرده است. او همچنین محققی است که گلادول نتایج خود در مورد متخصص شدن را از مطالعات وی استخراج کرده است.

اریکسون در مورد “قانون ده هزار ساعته” به چند مشکل اساسی اشاره می کند:

  • اگرچه دانش آموزان در آکادمی موسیقی در پایان 20 سالگی خود ویولنیست های خوبی بودند، اما هنوز استاد نبودند. به عبارت دیگر، آنها نوازندگان خوبی بودند اما هنوز به یک متخصص تبدیل نشده بودند. اریکسون نشان می دهد که گاهی اوقات افراد نزدیک به 20000 تا 25000 ساعت زمان نیاز دارند تا در یادگیری یک مهارت متخصص شوند.
  • ثانیا، تمامی مهارت ها در یک سطح قرار ندارند. در بعضی موارد برای رسیدن به تخصص کمتر از 10000 ساعت زمان کافی است. در حالی که، در برخی دیگر زمان بیشتری لازم است تا فرد در آن زمینه متخصص شود.
  • اریکسون همچنین خاطرنشان می کند که تفسیر گلادول از تحقیقاتش ناقص است. در حالی که گلادول تصور می کرد که همه ویولنیست ها در مطالعه موسیقی 10،000 ساعت تمرین داشتند، این تعداد فقط یک عدد میانگین است. نیمی از ویولنیست های مورد مطالعه توسط اریکسون و همکارانش کمتر از 10،000 ساعت را در سن 20 سالگی برای تمرین سازهای خود صرف کردند، در حالی که نیمی از آنها وقت بیشتری را صرف آن کردند.

آیا هرکسی می تواند متخصص شود

اریکسون معتقد است آنچه آماتور را از متخصص جدا می کند همان چیزی است که از آن به عنوان تمرین آگاهانه یاد می شود.
تمرین معمول می تواند به افراد کمک کند تا در یک کار مهارت پیدا کنند، اما به دست آوردن تخصص واقعی شامل تمرین به روشی است که مرزهای سطح مهارت فعلی و دانش فرد را تحت فشار قرار دهد.
چنین عملی بسیار متمرکز است و شامل کارهایی خارج از سطح مهارت فعلی فرد، تعیین اهداف، و دریافت آموزش و دستورالعمل ها از یک مربی واجد شرایط می باشد.

در حالی که اریکسون معتقد است که عمل آگاهانه کلید متخصص شدن است، با این حال، همه محققان با نتیجه گیری های وی موافق نیستند.
برخی از مطالعات اخیر نشان داده اند که اگرچه تمرین آگاهانه مهم است، اما تنها عاملی نیست که تفاوت های فرد ماهر و غیرماهر را توضیح می دهد.
در حالی که روانشناسان هنوز مطمئن نیستند که چه عواملی می توانند در این موضوع نقش داشته باشند، ویژگی های شخصیتی، خصوصیات جسمی و هوش کلی می تواند جز عوامل مهم محسوب شوند.

برای تقویت اعتماد به نفس این مقاله می تواند مفید باشد

چگونه به تخصص دست یابیم

بنابراین برای به دست آوردن تخصص واقعی چه چیزی لازم است؟ برای اینکه متخصص شویم باید چه دستورالعمل هایی را دنبال کنیم؟

تخصص نیازمند کار و تلاش است.
افرادی که در هر زمینه ای متخصص می شوند، وقت و انرژی و کار زیادی را صرف یادگیری و تمرین مهارت های خود می کنند. اگر می خواهید به چیزی تسلط داشته باشید، باید مایل باشید برای آن زمان بگذارید. ممکن است دقیقاً 10000 ساعت طول نکشد، اما زمان زیادی خواهد برد.

تخصص نیازمند به چالش کشیدن است.
تمرین کردن برای پیشرفت یک مهارت ضروری است، اما برای تبدیل شدن به یک متخصص باید خود را به طور مداوم به چالش بکشید تا در مهارت های خود بهتر شوید، بیشتر یاد بگیرید و دانش و مهارت های جدید کسب کنید.
تکرار دوباره مهارت ها، صرفا شما را فقط در آن زمینه بهتر می کند، اما منجر به تخصص واقعی نمی شود.

لو ویگوتسکی روانشناس روسی یک مفهوم یادگیری را که به عنوان منطقه مجاور رشد شناخته می شود، پیشنهاد داد. این منطقه شامل مهارت هایی است که خارج از سطح توانایی های فعلی شخص است. در حالی که شاید فرد نتواند این نوع کارها را به تنهایی انجام دهد، می تواند به کمک یک مربی ماهرتر به آن دست یابد.

با دستیابی مداوم و مستمر به مهارت های جدید، تسلط یافتن بر آنها و سپس توسعه تدریجی این منطقه، افراد قادر به یادگیری و رشد توانایی های خود خواهند بود.

متخصص شدن نیازمند کار بر این منطقه مجاور رشد است. حتی زمانی که در مهارتی مربوط به یک منطقه خاص بسیار خوب شده باشید، این بدان معنی نیست که تخصص بیشتر قابل دستیابی نیست. با چالش ها و تمرین های بیشتر، می توان به یادگیری بیشتر، دانش بیشتر و عملکرد بهتر رسید.

سخن آخر

در حالی که بسیاری از ما فکر می کنیم که این هوش است که یک متخصص را از بقیه افراد جدا می کند، تحقیقات نشان داده است که یک متخصص بیشتر درگیر دانش کسب شده خود است تا توانایی های ذهنی موجود از بدو تولد. ممکن است برخی افراد با توانایی های ذاتی خود مانند توانایی های جسمی متولد شده باشند، و به ابزارهایی دست پیدا کنند که این امکان را برای آن ها فراهم می کند تا سریع تر به تخصص مورد نظر دست یابند. اما در هر صورت، متخصص شدن علاوه بر سطح توانایی های ذاتی فرد، نیازمند تمرین و تلاش است.

حتی متخصصان نیز همیشه عالی نیستند. ممکن است آن ها هم اشتباه کنند. اما همیشه آماده قبول اشتباهات خود هستند و مشتاقند تا از اشتباهات و خطاهای خود بیاموزند. در واقع، اشتباهات نوعی بازخورد هستند که نه تنها کارهایی را که نباید انجام داد را گوشزد می کنند، بلکه اطلاعاتی را در مورد آنچه که باید بجای آنها انجام دهیم، فراهم می کنند. متخصصان قادر به تشخیص این اشتباهات، تصحیح آن ها و به کارگیری این دانش در آینده هستند.

محققان همچنان به دنبال یافتن فاکتورهای لازم برای تبدیل شدن به یک متخصص هستند. با این وجود، شکی نیست که این روند نیازمند زمان، تمرین و فداکاری است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.