تاثیر رنگ لوگو بر تصویر برند در اذهان مصرف کنندگان

لوگوی تجاری می تواند پیام هایی را که شرکت امیدوار است منتقل کند ، در خود داشته باشد. در حالی که اجزای زیادی از یک لوگو وجود دارد (به عنوان مثال شکل ، اندازه ، فضا و غیره) ، رنگ تأثیر جالبی در واکنش مصرف کننده دارد. رنگ لوگو عنصری اساسی است که بر طراحی گرافیک تأثیر می گذارد (هندرسون و همکاران ، 2004). ادراک رنگ برای بیننده ذهنی است و دارای انجمنهای فردی است که احساسات ذاتی را تحریک می کنند. با این حال ، گرایش هایی از روانشناسی و بازاریابی پدید آمده است که نشان می دهد چگونه رنگ راهی ظریف برای برقراری ارتباط پیام تجاری از طریق درک تصویری است.

رنگ از طریق ارتباط با لوگوی برند ، هویت برند را تقویت می کند. با استفاده از ابزارهای عصبی و روانشناختی ، رنگ بهینه لوگو می تواند یک داستان تجاری را بیان کند و بر انتظارات و رفتار مصرف کننده تأثیر بگذارد. تحقیقات با بررسی تأثیر ارتباط رنگها بر پاسخهای فیزیولوژیکی ، شناختی و رفتاری ، توانایی پویای رنگ لوگو را نشان می دهد.

از لوگوها برای شناسایی برند از طریق نمادها یا متن استفاده می شود. تجربه کلی برند باید در لوگو نشان داده شود (Fajardo، Zhang، & Tsiros، 2016). به طور خاص ، رنگ تم بیشترین استفاده را در طراحی لوگو دارد. این عنصر در حالی که به سایر حوزه های مدیریت شرکت می رود تا برداشت های ماندگاری داشته باشد ، درک مشتری را شکل می دهد. فروشگاه های خرده فروشی ، برنامه های کاربردی تلفن های هوشمند و طراحی وب سایت ها همه از روی عمد با رنگ تم انتخاب شده مطابقت دارند. به عنوان مثال Netflix دارای رنگ تم قرمز است. رنگ قرمز چشمگیر در پس زمینه سیاه و سفید از آرم Netflix برای القای احساس سینمایی کار می کند (“دارایی های لوگو ” ، 2019). تم قرمز در طراحی پلت فرم آمیخته شده است که با لوگوی قرمز Netflix موازی است.

رنگ ها متشکل از ظواهر، سبکی و اشباع است که بر رفتار انسان تأثیر می گذارد (Su، Cui، & Walsh، 2019). تئوری یادگیری تداعی نشان می دهد که ارتباطات بین عناصر تجاری با تکرار مشترک در بازاریابی و تبلیغات تقویت می شود. به عنوان مثال ، ممکن است یک شرکت با رنگ های سازگار با محیط زیست در لوگوی خود ، مانند سبز و آبی ، اخلاقی تر از شرکتی باشد که لوگوی آن از رنگ های محیط زیست کمتری برخوردار است. مشخص شده است که این نتیجه گیری حتی در شرایطی که شرکت ها از نظر ظاهری اخلاقی ندارند نیز صادق است (Sundar & Kellaris، 2017) به عنوان مثال ، شرکت نفت BP با استفاده از آرم سبز و سازگار با محیط زیست از این ارتباط رنگی بهره می برد (Hynes، 2009).

دوستدار محیط زیست
Google/Ecofriendly Logo

شکل 1. مثالی از دو لوگو. لوگوی سمت چپ یک رنگ سازگار با محیط زیست کم رنگ (قرمز) و لوگوی سمت راست یک رنگ سازگار با محیط زیست بالا (سبز) است.

هنگامی که برندها از یک رنگ لوگو استفاده می کنند ، در حال وارد شدن در ارتباط و پیوستگی تجاری با این رنگ در تصویر برند خود هستند. اگر این شرکت ارتباطی بین انتظار برند و ارتباط رنگ نداشته باشد ، نتیجه آن می تواند پیامدهای منفی داشته باشد. به عنوان مثال ، رنگ های سازگار با محیط زیست می توانند ارتباطات پیش بینی نشده ای داشته باشند ، مانند درک قیمت متورم. قبل از اتخاذ یک طرح رنگ جدید ، استنباط های مثبت و منفی مرتبط با رنگ باید با جزئیات بررسی شود.

5 نگرش برتر نورومارکتینگ در سال 2020 را در این مقاله بخوانید

یک لوگوی به یاد ماندنی تمایز را نسبت به رقبا فراهم می کند. رنگ به مصرف کنندگان کمک می کند تا یک تصویر را به خاطر بسپارند و در مقایسه با تصاویر سیاه و سفید تأثیر بهتری ایجاد می کنند (Brédart، Cornet، & Rakic، 2014). رنگ های روشن احساسات مثبت ایجاد می کنند ، در حالی که رنگ های تیره پاسخ مخالف را تحریک می کنند. این ارتباطات تحقیقات لوگو را انجام می دهند ، که نشان می دهد رنگ های روشن توسط مصرف کنندگان نسبت به رنگ های تیره ترجیح داده می شوند (Chung & Kinsey، 2019). ترجیح رنگ همچنین از طریق توانایی جلب توجه بصری ، یادآوری و شناسایی لوگو را تحت تأثیر قرار می دهد (Huang، Lin، & Chiang، 2008).

تبلیغ Netflix
Google/Netflix Next Episode

جلب اعتماد مشتری برای وفاداری طولانی مدت به برند و ارزش ویژه برند بسیار مهم است. تحقیقات مقایسه رنگ های آرم قرمز و آبی یافته های جالبی را به دست آورده است ، حاکی از آن است که رنگ آبی باعث آرامش و اطمینان می شود. در مقابل ، رنگ قرمز در ذهن بسیاری از افراد با خطر همراه است ، که ممکن است منجر به واکنش اجتناب ناخودآگاه شود (Su، Cui، & Walsh، 2019). پاسخ های فیزیولوژیکی را می توان با رنگ نیز ایجاد کرد. به عنوان مثال ، مطالعات نشان داده اند که قرار گرفتن در معرض قرمز تحریک را افزایش می دهد (Sundar & Kellaris، 2017). به طور کلی ، معیارهای رسانایی پوست ، تنوع ضربان قلب و الکترومیوگرافی صورت می تواند پاسخ های فیزیولوژیکی به رنگ لوگو را روشن کند. این بیومتریک را می توان به صورت جداگانه یا ترکیبی برای کمک به افتراق تغییرات محرک های بینایی که به میزان قابل توجهی پاسخ های مصرف کننده را تغییر می دهد ، به کار برد.

تحقیقات بازار

شرکت ها باید در نظر بگیرند که چگونه رنگ لوگو توسط مخاطبان هدف یک برند درک می شود. این شرکت سعی در دستیابی به چه اطلاعات جمعیتی دارد؟ نحوه تفسیر رنگ لوگو توسط مصرف کننده بستگی زیادی به سنت های فرهنگی دارد که در آن جامعه مصرف کننده معاشرت کرده است. ملیت ها و فرهنگ ها اغلب معانی مختلف را با یک رنگ مرتبط می کنند (هوانگ ، لین و چیانگ ، 2008). به عنوان مثال رنگ سفید را نماد غم و اندوه در مراسم خاکسپاری در چین می پوشند ، در حالی که در آمریکا با لباس عروس ، شادی و خلوص همراه است. شرکت ها باید بدانند که چگونه انجمن های رنگی در جمعیت شناختی مورد نظر خود در حافظه برند تأثیر می گذارند و انجمن ها و ارزیابی های ناخودآگاه را تقویت می کنند.

استفاده از آزمون های روانشناختی و ابزارهای روانی فیزیکی در تحقیقات بازار رویکردی را فراهم می کند که اقدامات سنتی و بیومتریک را برای شناسایی روشهایی که در آنها رنگهای مختلف می تواند جنبه های مختلف نیازها و ادراکات مصرف کنندگان را تحریک کند ، تلفیق می کند. عواملی مانند تصویر برند ، اهداف مصرف کننده و واکنش های احساسی به ترکیب رنگ و نام برند، همگی به نحوه انتخاب رنگ ها مربوط می شوند. به عنوان مثال اگر شرکتی محصولی با مواد شیمیایی سمی داشته باشد ، رنگی که ارتباط با صلح را ایجاد کند ایده آل نیست. استفاده از رنگ قرمز می تواند به ایجاد احساس فوریت و احتیاط کمک کند. نشانه های رنگی می توانند استراتژی ارتباطی شرکت را تسهیل کنند. با این حال ، بهترین رنگ برای استفاده همیشه رنگی است که نوع پیامی را که برند می خواهد منتقل کند ، به بهترین شکل تقویت کند.

تست های روانشناختی با باتری های عاطفی و مقیاس ها می توانند پاسخ های عاطفی مصرف کنندگان به رنگ آرم را بررسی کنند ، از تطابق بین رنگ های تم و شخصیت لوگو، که “هارمونی برند” نیز نامیده می شود ، اطمینان حاصل شود. اندازه گیری واکنشهای زمان پاسخ به تصاویر ، رنگها ، اشکال ، صداها و / یا مفاهیم در طی یک آزمون ارتباط ضمنی می تواند به شرکتها کمک کند تا مصرف کنندگان خود را در سطح عمیق تری درک کنند. واکنش عاطفی مصرف کننده به لوگو نشان دهنده درک محصول و قدرت ارتباط آن است. وفاداران شرکت ارتباطی با هویت بصری ایجاد می کنند ، مانند آبی تیفانی و شرکت نمادین. پیچیدگی لوگو به رنگ منتقل می شود و می تواند برای محصولات متجانس در همان بازار (به عنوان مثال یک مارک عطر ناشناخته) اعمال شود تا پاسخی مشابه داشته باشد. قضاوت برند با استفاده از رنگ به عنوان یک آغازگر برای شخصیت آن ، هنگامی که گروه محصول ، آغازگر رنگ و پیام بازرگانی برند تراز می شوند ، تقویت می شود (Baxter، Ilicic & Kulczynski، 2018). مفهوم معنایی پشت رنگ آرم بخشی از ارتباط برند با مصرف کننده است. آزمایش های روانشناختی می تواند اطلاعاتی را در اختیار شرکت ها قرار دهد تا از هماهنگی بین درک برند و تجربیات واقعی اطمینان حاصل کنند.

حفظ بصری یک عامل کلیدی است که عناصر لوگو مانند اشکال ، کلمات و الگوها را به شناخت یک برند و ارتباطات آن متصل می کند. ردیابی چشم اغلب در تحقیقات انجام می شود تا درک کمی از این ارتباطات در الگوی نگاه مصرف کنندگان بدست آورد. از آنجا که لوگوی نمایشی بصری از برند را ارائه می کند ، بسیار مهم است که عناصر بصری لوگو، از جمله رنگ آن ، توجه مصرف کننده را به خود جلب کرده و مصرف کننده را درگیر خود کند. با ردیابی چشم مشخص می شود که توجه بصری در کجا متمرکز شده است ، و مشخص می کند که آیا و تا چه اندازه یک لوگو به این اهداف رسیده است. ویژگی های قابل مشاهده لوگو به مشتریان کمک می کند تا اطلاعات مربوط به برند را استنباط کنند ، به ویژه هنگامی که دانش قبلی در مورد محصول وجود نداشته باشد. همچنین مصرف کنندگان رنگهای متناسب با تصویر کلی را به یاد می آورند (مانند لیمو زرد در مقابل لیمو آبی). با ایجاد یک ترکیب آشنا و زمینه رنگ در داخل لوگو، فرصتی برای برقراری ارتباط با پیامی ایجاد می شود که توسط مصرف کننده بهتر حفظ می شود (Hynes، 2009).

نتیجه گیری

رنگ عامل مهمی در ارزیابی مصرف کنندگان از برندها به عنوان مناسب بصری ، جذاب و موثر است. انتخاب رنگ لوگوی مناسب بخش عمده ای از تعریف برند است ، زیرا لوگو وسیله اصلی در بیان ارتباطات بصری است. لوگوهای تأثیرگذار همچنین ثبات و تداوم شرکت را فراهم می کنند ، بنابراین به هویت شرکت کمک قابل توجهی می کنند. ابزارهای پیشرفته ای مانند اقدامات عصبی علمی و ابزارهای روانشناختی را می توان برای تصمیم گیری آگاهانه تر در مورد تجارت در مورد این سنگ بنای تجاری استفاده کرد.

درباره نویسنده:

کاترین آمبروز دانشمند تحقیقات رفتاری تیم تحقیق و نوآوری در HCD است. نقش او با HCD شامل بهبود مداوم طرح های کاربردی علوم اعصاب ، آزمایش محیط ها و کارهای استراتژیک تاکتیکی برای ساده سازی روند تحقیق است. HCD یک شرکت بازاریابی و علوم مصرف است که با استفاده از علوم اعصاب مصرف کننده سنتی و کاربردی برای بهینه سازی طراحی محصولات ، تجربیات و ارتباطات ، توصیه های تخصصی را ارائه می دهد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.