آینده نورومارکتینگ

آیا تاکنون بخشی از یک آزمایش نورومارکتینگ بوده اید که محققان در واقع مغز شما را اسکن کرده اند؟ چند نفر را میشناسید که جزئی از این تحقیقات بوده اند؟ احتمالا خیلی زیاد نیستند. با این وجود ، تعداد زیادیمقاله را میشود در حوزه نورومارکتینگ پیدا کرد. همه ما در سمت نو از این بابت خوشحالیم چرا که ایده های بسیاری را برای ما فراهم میکند که در باره اش بتوانیم بنویسیم.

اما اگر به تعدادی از این تحقیقات نگاهی نزدیکتر بیندازیم، متوجه می شویم که غالباً از داده های رفتاری یا نگرشی استفاده می شود. آزمایشات بررسی می کند که مردم چه کاری انجام می دهند ، چه می گویند یا چه احساسی دارند. خصوصاً مورد اخیر ، کمی طعنه آمیز است ، به عنوان اساس مهم تحقیقات نورومارکتینگ همانطور که در نظر گرفته شده است ، این است که مردم در پیش بینی اینکه چه کاری انجام می دهند یا در ارزیابی احساساتشان وحشتناک عمل میکنند.

به همین دلیل است که محققان می خواهند تا حد توان در مورد مغز ما بیاموزند و چه اتفاقی می افتد که ما محصولات را خریداری می کنیم ، تبلیغات را تماشا می کنیم و از راه های دیگر با برندها در تعامل هستیم.

این تحقیق سنتی نورومارکتینگ اغلب با ابزارهای پیچیده و سطح بالایی انجام می شود که پیشرفته ترین روش تصویربرداری رزونانس مغناطیسی کاربردی (fMRI) است. استفاده از علوم اعصاب تحقیقات بازاریابی مرسوم را به صورت پیشرفته انجام داده است ، و بطور فزاینده نشانه هایی از احساسات و پاسخهای ناخودآگاه ارائه می دهد که به شدت بر درک و تصمیم گیری مصرف کنندگان تأثیر می گذارد.

با این وجود ، هنگام کار با این تکنیک ها نیز محدودیت های کمی وجود دارد. (Mileti ، Guido & Prete 2016) این محدودیت ها را توضیح می دهند و استدلال می كنند كه چگونه فناوریهای نوین می توانند بازاریابی عصبی را بیشتر بهبود بخشند ، و اصطلاح نانوماركت را برای این زمینه جدید تحقیق بالقوه ارائه می دهند.

محدودیتهای بازاریابی عصبی

محدودیتها و مشکلاتی که بازاریابی عصبی یا نورومارکتینگ با آنها روبروست بصورت زیر است:

  • فن آوری های بسیار پیشرفته ای که اکنون استفاده می شود گران است. بنابراین آزمایش هاهزینه سنگینی برای شرکتها خواهند داشت، که منجر به شکل گیری نمونه های کوچک می شود. این امر به دست آوردن بینش قابل اعتماد از این مطالعات را بسیار سخت می کند.
  • آزمایشات باید در آزمایشگاه ها انجام شود. تقلید از موقعیت های واقعی دشوار است ، زیرا آشفتگی خارجی به طور طبیعی در محیط آزمایشگاهی وجود ندارد و گاهی اوقات افراد در حرکت بدن محدود می شوند. باز هم ، این می تواند عواقبی برای اعتبار نتایج آزمایشی در زمانی که می خواهید این موارد را در دنیای واقعی به کار بگیرید داشته باشد.
  • فقط یک فن آوری تصویربرداری عصبی واحد ، مانند fMRI ، می تواند همزمان انجام شود. این منجر به درک ناقص روابط بین فرآیندهای مختلف فیزیولوژیکی و رفتار می شود.
  • همین مورد در مورد دستگاههای غیر عصبی مانند EEG نیز وجود دارد که نتایج آن به صورت جداگانه در نظر گرفته شده است. علاوه بر این ، این دستگاه ها در امکان اکتشاف مغز محدود هستند.
  • عصب شناسی. حوزه بازاریابی عصبی موضوعی است که انتقاد زیادی را به خود جلب می کند. برخی از مصرف کنندگان می ترسند “دکمه خرید” در مغز آنها وجود داشته باشد و شرکت ها در صورت یافتن از آن سوءاستفاده کنند. علاوه بر این ، حمایت از گروه های آسیب پذیر جمعیت در حال حاضر کمیاب است. آگاهی و درک اهداف مطالعه ، شفافیت استراتژی های بازاریابی که از آزمایش ها و قوانین به منظور همراهی با تحولات در این زمینه ایجاد می شود ، همه زمینه هایی است که نیاز به توجه دارند.

معرفی تکنولوژی نانومارکتینگ

بسیاری از فناوریهای جدید فناوری نانو وجود دارد: ابزارهای پیچیده ای در دستگاههای کوچک. در این مقاله پیش بینی می شود که توسعه این فناوری و امکان ادغام ابزارهای نورومارکتینگ در دستگاه های کوچک ، غیرقابل نفوذ و بی سیم ، زمینه جدیدی را به دنبال خواهد داشت: نانو مارکتینگ.نانومارکتینگ یعنی استفاده از ابزارها و تکنولوژی های کوچکتر و البته کاراتر برای قابل درک تر کردن آینده نورومارکتینگ

آینده نورومارکتینگ
Google/Nanomarketing

نمونه هایی از فناوری نورومارکتینگ در دستگاه های به طور فزاینده کوچکتر ، هدفون EEG و دستگاه های “پاسخ گالوانیک پوست” هستند. شما دسته دوم را در اطراف مچ دست خود می پوشید و برانگیختگی و استرس را اندازه می گیرند. علاوه بر این ، در زمینه های نظامی و ورزشی با ابزارهای پوشیدنی و سایر دستگاه های قابل حمل که انواع پارامترهای فیزیولوژیکی را اندازه گیری می کنند ، کار می کنند. شرکت ها و دانشگاه های دیگر برای کاهش میزان بستری در حال کار بر روی نظارت از راه دور و کمک به بیماران هستند. نویسندگان پیشنهاد می کنند تحولات آینده فرصت های زیر را به همراه خواهد داشت:

  • استفاده از فناوری نانو مارکتینگ برای سنجش حالات عاطفی در زمان واقعی. آزمایش به طور قابل توجهی ارزان تر خواهد شد ، در حالی که در عین حال می توانید داده های بیشتری نیز جمع آوری کنید. اعتبار و قابلیت اعتماد یافته ها بسیار افزایش می یابد.
  • دستگاههای نانومارکت می توانند ساده و قابل حمل باشند. آنها می توانند در زندگی واقعی استفاده شوند و برای افراد بسیار راحت تر باشند.به نظر میرسد که آینده نورومارکتینگ باعث میشود که نه تنها متخصصان بلکه افراد عادی نیز درک بهتری از چرایی رفتارهای خود داشته باشند.
  • دستگاههای نانومارکت می توانند چند منظوره باشند. می توان همزمان سیگنال های مختلفی اندازه گیری کرد که باعث افزایش قابلیت اطمینان و اعتبار یافته ها می شود.
  • آزمایش های آزمایشگاهی را می توان با تست های دستگاه های کوچک سازی شده روزمره ترکیب کرد. چندین سیگنال عصبی ، بیولوژیکی و فیزیولوژیکی را می توان با هم اندازه گیری کرد. درک عمیق تر از حالات عاطفی و ارتباط آنها با رفتار مصرف کننده می تواند بدست آید.
  • با وجود تمام فرصت هایی که فناوری های نانو مارکتینگ ارائه می دهند ، فرصت دیگری بوجود می آید: ایجاد یک چارچوب اخلاقی نانومارکت. این می تواند به دفاع از حریم شخصی و استقلال مصرف کننده و محافظت بهتر از گروه های آسیب پذیر جمعیت کمک کند. درک بیشتر مغز و احساسات افراد همچنین می تواند به عنوان مثال به درک رفتارهای اجباری و عادات خرید کمک کند و حتی مصرف کنندگان را از رفتارهای مخرب محافظت کند.

به سمت آینده نورومارکتینگ با نانومارکتینگ

در کنار احتمالات ذکر شده توسط نویسندگان ، آینده می تواند امکانات بیشتری را در این زمینه به ارمغان آورد. من اخیراً یک صحبت TED را تماشا کردم که توضیح داد: فناوری “تصویربرداری نوری transdermal” است که می تواند دروغ گفتن از فیلم های ویدئویی را با دقت 85٪ تشخیص دهد ، این بسیار بهتر از عملکرد انسان است (عملکرد انسان در این زمینه درصد است که تقریبا میشود از تئوری احتمال یعنی شیر یاخط نیز در این زمینه استفاده کرد)

این مقاله هم جذاب است:خلق یک تبلیغ شگفت انگیز با نورومارکتینگ

حتی ضربان قلب ، استرس و خلق و خوی را نیز می توان از تصاویر ویدئویی تعیین کرد. در مورد فن آوری بدون سر و صدا صحبت کنید! اگرچه این مثال هنوز در مرحله اولیه توسعه است ، اما امکانات آینده بسیار امیدوار کننده است و باعث میشود که به آینده نورومارکتینگ بسیار خوشبین تر باشیم.

به طور کلی ، مطالعات نانو مارکتینگ می تواند درک رفتار مصرف کننده را متحول کند. اصول اساسی بازاریابی مانند نگرش ، قصد خرید ، پاسخ به تبلیغات و رضایت بیشتر می تواند مورد بررسی قرار گیرد.

کوچک سازی فن آوری ها می تواند محدودیت های فعلی تحقیقات عصبی را از بین ببرد یا حداقل بهبود بخشد. برای مدیران بازاریابی ، نانو مارکتینگ می تواند به شدت توانایی تست اثربخشی تبلیغات ، ارزیابی جذابیت محصول و انتخاب یک رسانه بهینه را بهبود ببخشد. استفاده از فناوری های نانو همچنین می تواند به نفع مصرف کنندگان باشد زیرا شرکت ها بهتر قادر به ارائه محصولات مناسب و خدماتی هستند که سبک زندگی آنها را ارتقا می بخشند و برنامه های تبلیغاتی مناسب تری ایجاد می کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.