آیا احساس شادی و خوشبختی ارتباطی با ژنتیک دارد؟

شادی و خوشبختی

مطالعه احساس شادی و خوشبختی در صحنه علم نسبتاً جدید است. متمرکز کردن تحقیقات علمی بر روی آنچه که برای انسان ها درست است، دیدگاه های جدید زیادی درباره رفاه و بهزیستی داده است. گرچه مطالعه شادی خیلی پیچیده نیست، اما در دهه های گذشته درک ما از تجربه ذهنی شادی پیشرفت عمده ای داشته است. ارتباط بین رفتار و ژنتیک این سوال را ایجاد می کند: آیا ما با شادی به دنیا آمده ایم، یا می توانیم آن را یاد بگیریم؟

آیا شادی ژنتیکی است و اگر چنین است، چه درصدی از آن ژنتیکی است

متاآنالیزی که در دانشگاه استنفورد انجام شد، نقش خاصی را که ژنتیک در افسردگی بازی می کند، نشان داد. در حالی که عدم وجود افسردگی شاخصی از وجود احساس شادی و خوشبختی نیست، بسیاری به دنبال پاسخ به این سوال هستند که آیا ما از نظر ژنتیکی مستعد ابتلا به سطح بالاتری از رضایت از زندگی هستیم یا نه.

مطالعه دیگری در تلاش برای یافتن ژن مسئول شادی انجام شد. در این مطالعه منتشر شده در مجله علوم اعصاب، حضور بیشتر تعداد آلل های (ژن های هم ردیف) طولانی تر از ژن 5-HTTLPR (یک ژن ناقل سروتونین)، خود از میزان رضایت بیشتر از زندگی و یا همان خوشبختی خبر داده است.

در حالی که این مطالعه این ژن را به عنوان ژن شادی تعریف نکرد، 33٪ رضایت ذهنی از زندگی را با تنوع ژنتیکی برابر دانست. در حالی که تغییر عامل محیطی برابر با بیش از 3٪ نیست.

یک مطالعه از بیش از 2000 دوقلو از فهرست دوقلوهای مینه سوتا نشان داد که تقریباً 50٪ رضایت از زندگی و شادی به ژنتیک مربوط است. از این میزان، 40٪ مربوط به فعالیت های آگاهانه و 10٪ مربوط به وقایع خارجی است. توانایی تغییر نقطه تنظیم خوشبختی با فعالیت های آگاهانه، سطح شادی را متغیر می كند.

اطلاعاتی درباره منشأ احساس شادی و خوشبختی

انسان ها به عنوان یک گونه، برای زنده ماندن ساخته شده اند. بنابراین رضایت از زندگی از همان آغاز خود، ضرورت بقا و همچنین ایجاد نسل بعدی برای زنده ماندن بود. انسان های شکارچی و انسان های ما قبل انقلاب کشاورزی دوران نوسنگی پیش از این در گروه های اجتماعی که برای بقا لازم بود، دوام آوردند.

بنابراین احساسات منفی برای پیشرفت گونه ها یک ویژگی درونی، ضروری و مفید بوده است. به عبارت دیگر، انسان ها دائماً جهان را برای یافتن تهدیدات اسکن می کردند، اما در واحدهای نزدیک و اجتماعی به خوبی زنده می ماندند.

انقلاب کشاورزی به دلیل ایجاد سلسله مراتب جدید اجتماعی، اولین تهدید واقعی برای شادی و خوشبختی را ایجاد کرد. با پیشرفت در کشاورزی، کاهش نیاز به اعتماد به گروه های اجتماعی برای بقا این مفهوم را ایجاد کرد که احساس شادی و خوشبختی برابر با بخت و اقبال است.

بقای گونه ها بهبود یافت، اما خوشبختی به ویژه در میان طبقات انسان های بدون شانس، اگر کم هم نمی شد، بدون تغییر می ماند.

مفهوم ثروت و موقعیت اجتماعی به عنوان هدفی برای سعادت در عصر روشنگری و انقلاب صنعتی مفهوم خوشبختی و شادی را تهدید می کرد. انسان ها بیش از آنکه بر یک نوع عمل درست محبت آمیز و درست تمرکز داشته باشند، به جمع آوری ثروت و دارایی توجه داشتند. خوشبختی و شادی پس از نیاز به کالاهای مادی کمتر مورد جستجو قرار می گرفت.

انقلاب تکنولوژی کنونی ما تهدیدی اضافی برای شادی و سعادت بشر ایجاد کرده است. اگرچه درآمد و کیفیت زندگی افزایش یافته است، اما میزان خوشبختی گزارش شده توسط افراد طی 20-30 سال گذشته رکود داشته است.

بزرگترین شاخص این رکود شادی مربوط به کاهش درگیری در رفتارهای اجتماعی است. تعاملات انسانی شبیه سازی شده، همان فواید تعامل زنده و بین فردی را برای سعادت کلی انسان ندارد.

استفاده هوشمندانه و آگاهانه ما از تکنولوژی می تواند به تغییر این تهدید اضافی کمک کند. به عبارت دیگر، از شبکه های اجتماعی خود عاقلانه استفاده کنید!

عناصر و مؤلفه های خوشبختی

احساس خوشبختی و شادی
Pexels/ Happiness

سلسله مراتب نیازهای مازلو یک نظریه مشهور در روانشناسی است. چیزی که اکثر مردم متوجه آن نیستند این است که پس از برآورده شدن نیازهای اساسی ما (فیزیولوژیکی و ایمنی) و پرداخت قبض هایمان، احساس شادی و خوشبختی ما بر اساس ثروت مادی خیلی زیاد نمی شود! مؤلفه های خوشبختی در واقع تحت کنترل ما هستند.

طبق گزارش محققان 5 عامل وجود دارد که بر شادی و رضایت از زندگی تأثیر می گذارد:

ارتباط با دیگران

اهمیت ارتباطات با کیفیت بالا با افراد دیگر در ایجاد رضایت از زندگی فرد در محل کار نقش تعیین کننده ای دارد. همدلی در همه روابط برای درک متقابل و برقراری ارتباط مثبت ضروری است.

گوش دادن واقعی و حضور در هنگام تعامل با دیگران همان نقطه ای است که ارتباط آغاز می شود. حواس پرتی ها را از خود دور کنید (برای مثال تلفنتان)، و شاهد افزایش ارتباطات با کیفیت بالا در جهان خود باشید.

فعال بودن

وقتی در حین ورزش عامل نوروتروفیک نشأت گرفته از مغز ایجاد می شود، مغز انسان کارایی بیشتری دارد. این نوروپپتید امکان انتقال آسان مواد شیمیایی عصبی را که با احساسات مثبت در ارتباط هستند، فراهم می کند. اندورفین، دوپامین، نوراپی نفرین و سروتونین همگی در حین ورزش آزاد می شود، و همه در تنظیم خلق و خو مهم هستند.

توجه کردن

ذهن آگاهی توجه انسان را از اضطراب و نگرانی به سمت یک تفکر پایدارتر و دقیق تر سوق می دهد. ذهن آگاهی همچنین احساس لذت را افزایش می دهد، که به شما امکان می دهد تجربیات مثبت خود را کاملاً احساس کنید، لذت ببرید و گسترش دهید. حضور ذهن آگاهانه با کیفیت، فواید زیادی دارد.

تداوم در یادگیری

تداوم در یادگیری باعث می شود که مغز به خوبی کار کند. عشق به یادگیری یک قدرت شخصیتی است که می تواند به نفع افرادی باشد که مهارت های مغزی بیشتر و به طور بالقوه عمر طولانی تری دارند. جامعه به خودی خود تحت تأثیر قرار می گیرد. زیرا هرچه افراد بیشتر درگیر یادگیری باشند، فرصت های بیشتری برای کمک به یکدیگر ایجاد می شود.

بخشیدن

مواد شیمیایی عصبی مانند اکسی توسین و دوپامین را در خود افزایش دهید. اقدامات مهربانانه و داوطلبانه کارهایی هستند که با انجام آن ها رضایت از زندگی و احساس شادی و خوشبختی افزایش می یابد. وقتی رفتارهای جامعه پسند از یک نقطه احساسی ایجاد می شود، هم برای فرد انجام دهنده و هم گیرنده سودمند است.

وقتی بدانیم این نظریه مطرح شده است که 50٪ خوشبختی و شادی به دلیل ژنتیک است، 50٪ دیگر را در اختیار زندگی شما قرار می دهد تا تصمیم بگیرید که چقدر می خواهید شاد باشید. رفتارهای روزمره و تفکر بهبود پذیر اجازه می دهد تا درصد باقیمانده خوشبختی شما قابل انعطاف باشد.

بیشتر بخوانید: معنای امید در روانشناسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.